جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
726
اطلاعات بیشتر واژه
واژه پیوسته
معادل ابجد 483
تعداد حروف 6
تلفظ peyvaste
نوع اسم
نقش دستوری صفت
ترکیب (صفت مفعولی)
مختصات (پِ وَ تَ یا تِ )
آواشناسی peyvaste
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
نمایش تصویر پیوسته
پخش صوت

‎ -1 متصل بهم بسته بلافصل
ملحق لاحق مقابل گسسته گسيخته
جنيانجکث قصبه ء تغزغزست ... و مستقر
ملک است و بحدود چين پيوسته است .
توضيح فرهنگستان اين کلمه را بمعني متصل
برگزيده . ‎ -2 دايم هميشه مدام
همواره لاينقطع : کسي است که پيوسته با
تو بود.
از جان عشق و دولت رندان پاکباز
پيوسته صدر مصطبه ها بود مسکنم .
(حافظ)
‎-3 (صفت اسم) خويش خويشاوند نزديک
قريب . جمع : پيوستگان : کس فرستاد و
عبدالملک و حبيب و مروان برادران يزيد
بن مهلب بودند همه بياوردند و بند
کردندو آن کسان نيز که پيوسته ء او بودند.
ز پيوستگانم هزار و دويست
کز ايشان کسيرابمن راز نيست .
(شا. لغ.)
‎ -4 مقرب نديم . جمع : پيوستگان :
قصد اين خاندان کرد و بر تخت محمود و
مسعود و مودود بنشست چون شد و سرهنگ
طغرل کش باو و پيوستگان او چه کرد.
‎ -5 منظم برشته کشيده (جواهر ...) :
او هنر دارد بايسته چو بايسته روان
او سخن راند پيوسته چو پيوسته درر.
(فرخي)
‎ -6 برشته ء نظم کشيده منظوم .
‎ -7 يک لخت يک پارچه آنچه از اجزاي وي
بهم متصل باشد :
نبيني ابر پيوسته بر آيد
چو باران زو ببارد بر گشايد.
(ويس و رامين)
‎ -8 پيوند خورده پيوند شده :
گهرشان بپيوند با يکدگر
که پيوسته نيکوتر آيد ببر.
(گرشا. لغ.)
‎ -9 (پيشاهنگي) فرهنگستان اين کلمه رابمعني
اعضاي دايم پيشاهنگي پذيرفته . جمع :
پيوستگان . يا پيوسته ء خون. خويش نسبي
کسي که از تخمه و نژاد شخص باشد :
چو پيوسته ء خون نباشد کسي
نبايد برو بودن ايمن بسي .
(شا. لغ.)
دايماً، دمادم، عليالاتصال، عليالدوام، لاينقطع، متصل، متوالي، مدام، مداوم، مستدام، مستمر، ملحق، منسجم، هموار، همواره هميشه
ابداً، هرگز، هيچگاه، هيچوقت گسسته
continuous, attached, joined, contiguous, connected, continual, legato, uninterrupted, ceaseless, incessant, allied, coalescent, syndetic, united, eternal, married, proximate, vicinal, forever, forevermore
متواصل، تواصلية، مستمر
sürekli
continu
kontinuierlich
continuo
continuo
متوالی، ماندگار، وابسته، دلبسته، مربوط، متعلق، ملازم، همجوار، مجاور، نزدیک، مربوط بهم، مرتبط، بسته، منتسب، دائمی، همیشگی، پی در پی، لاینقطع، بی وقفه، مسلسل، بی پایان، متحد، منسوب، بهم امیخته، هم چسب، اتصالی، متصل شده، بسط داده شده، ربطی، ابدی، جاودان، ازلی، جاوید، متاهل، شوهردار، عروسی کرده، تقریبی، بیفاصله، در همسایگی، اهل محل، همسایه، برای همیشه، تا ابد، تا ابدالاباد، جاویدان، پیوستن


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی