آینه
licenseمعنی کلمه آینه
معنی واژه آینه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آبگينه، آيينه، زجاج، مرآت | ||
انگلیسی | mirror, looking glass | ||
عربی | مرآة، عكس صورة كذا، انعكس | ||
ترکی | ayna | ||
فرانسوی | miroir | ||
آلمانی | spiegel | ||
اسپانیایی | espejo | ||
ایتالیایی | specchio | ||
مرتبط | اینه، ایینه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آینه" در زبان فارسی، یک اسم است و دارای چند نکته قواعدی و نگارشی است که به شرح زیر است:
توجه به این نکات میتواند به درک بهتر و صحیحتر از کلمه "آینه" در زبان فارسی کمک کند. | ||
واژه | آینه | ||
معادل ابجد | 66 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'āy[e]ne | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
آواشناسی | 'Ayene | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آینه | ||
پخش صوت |
آيينه يا آينه کلمه "آینه" در زبان فارسی، یک اسم است و دارای چند نکته قواعدی و نگارشی است که به شرح زیر است: املا: کلمه "آینه" به صورت زیر نوشته میشود: جمع: جمع "آینه" به شیوههای مختلفی ممکن است صورت گیرد. بهطور معمول جمع آن به صورت "آینهها" نوشته میشود. معنی: "آینه" به معنای وسیلهای است که انعکاس تصویر را ارائه میدهد. کاربرد آن نیز در بسیاری از متون ادبی و محاورهای مشاهده میشود. نحو و صرف: کلمه "آینه" یک اسم غیر قابل شمارش است و به عنوان فاعل، مفعول و... در جملات استفاده میشود. به عنوان مثال: توجه به این نکات میتواند به درک بهتر و صحیحتر از کلمه "آینه" در زبان فارسی کمک کند.
آسمان . آيينه ء آسمان
. يا آينه بخت .آيينه ء بخت يا
آينه پيل .آيينه ء پيل .آيينه ء پيل
يا آينه چرخ . آيينه ء چرخ يا آينه
چيني .آيينه ء چيني يا آينه ء خاوري.
آيينه ء خاوري يا آينه ء دق . آيينه ء
دق يا آينه ء رومي . آيينه ء رومي
يا آينه ء زانو . آيينه ء زانو
يا آينه ء سوزان . آيينه ء سوزان
ياآينه ء گردان . آيينه ه ء گردان
يا آينه ء گيتي نما(ي).
- 2 جام شراب .
آبگينه، آيينه، زجاج، مرآت
mirror, looking glass
مرآة، عكس صورة كذا، انعكس
ayna
miroir
spiegel
espejo
specchio
اینه، ایینه