تاکید
licenseمعنی کلمه تاکید
معنی واژه تاکید
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ابرام، اصرار، اصرارورزي، پافشاري، پيله، سماجت 2- تصريح، سفارش 3- استوار كردن 4- موكد ساختن 5- محكمكاري، استوارسازي | ||
انگلیسی | emphasis, underscore, stress, affirmation, assertion, accent, confirmation, punctuation | ||
عربی | توكيد، تشديد، نبرة | ||
مرتبط | اهمیت، تکیه، قوت، تکیهء صدا، ضربه، زیرین خط، خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن، فشار، تقلا، تصدیق، اثبات، تصریح، اظهار قطعی، ادعا، اعلان، بیانیه، مدعی، لهجه، تلفظ، تشدید، مد، تایید، تثبیت، ابرام، استقرار، نقطه گذاری، نشان گذاری | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تاکید" در زبان فارسی به معنای تأکید بر یک موضوع یا بیان، استفاده میشود و به لحاظ نگارشی و دستوری قواعد خاصی دارد. در زیر به دو جنبه مهم قواعد فارسی و نگارشی مربوط به "تاکید" اشاره میکنم:
اگر شما سوالات خاصتری دارید یا مثالهای بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید. | ||
واژه | تاکید | ||
معادل ابجد | 435 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تاکید | ||
پخش صوت |
تاکيد پيمان و زين بستن و استوار کردن آنها کلمه "تاکید" در زبان فارسی به معنای تأکید بر یک موضوع یا بیان، استفاده میشود و به لحاظ نگارشی و دستوری قواعد خاصی دارد. در زیر به دو جنبه مهم قواعد فارسی و نگارشی مربوط به "تاکید" اشاره میکنم: استفاده در جملات: اگر شما سوالات خاصتری دارید یا مثالهای بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید.
- 1 استواراندن پا فشردن
- 2 واژ افزايي آوردن واژه اي
که آرشي برابر آرش واژه ي
پيشين داشته باشد - 3 سفارش
-1 (مصدر) استوار کردن سخت کردن .
- 2 کلام سابق را با دليل و ابرام
ثابت کردن .
-3 (اسم) استواري . -4 الزام اثبات .
-5 بر دو قسم است : الف - تقرير چيزي
بطور ثابت در ذهن مخاطل . ب - لفظي است
که بر تقرير دلالت کند. -6 مقابل تاسيس
جمع : تاکيدات .
1- ابرام، اصرار، اصرارورزي، پافشاري، پيله، سماجت
2- تصريح، سفارش
3- استوار كردن
4- موكد ساختن
5- محكمكاري، استوارسازي
emphasis, underscore, stress, affirmation, assertion, accent, confirmation, punctuation
توكيد، تشديد، نبرة
اهمیت، تکیه، قوت، تکیهء صدا، ضربه، زیرین خط، خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن، فشار، تقلا، تصدیق، اثبات، تصریح، اظهار قطعی، ادعا، اعلان، بیانیه، مدعی، لهجه، تلفظ، تشدید، مد، تایید، تثبیت، ابرام، استقرار، نقطه گذاری، نشان گذاری