تپش
licenseمعنی کلمه تپش
معنی واژه تپش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تپيدن، 2- پرش، ضربان، لرزش، نبض 3- ترس، واهمه، هراس 4- گرمي، حرارت 5- اضطراب، بيقراري، دلهره، خلجان | ||
انگلیسی | beat, pulse, flurry, pulsation, throb, palpitation, pump, tremour, ictus, oscillation, pant, tremor, pitter-patter | ||
عربی | فاز، تغلب، تفوق، قهر، حزمة، دعامة، لمع، مشرق، قرع طبلا، دماغ، رأس، فول، قبعة، طرق المعادن، فني، حيز، أرهق، تشابه، خفقة، طرقة، سبق صحفي، يهزم | ||
ترکی | zonklayan | ||
فرانسوی | battement | ||
آلمانی | pochend | ||
اسپانیایی | palpitante | ||
ایتالیایی | palpitante | ||
مرتبط | ضرب، ضربت، زمان عبور کلمه، ضربان نبض و قلب، سراسیمگی، طوفان ناگهانی، باریدن ناگهانی، باد ناگهانی، نوسان، ارتعاشات، جهندش، اهتزاز، خفقان، حالت خفقان، تلمبه، تلمبه زنی، صدای تلمبه، تپ تپ، تکان، جنبش، رعشه، لرزه، حمله ناگهانی بیهوشی، نفس نفس زدن، بال بال، چک چک باران و غیره | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تپش" در زبان فارسی به معنای ضربان یا حالت تپش قلب یا اعضای بدن است. برای نوشتن صحیح این کلمه و استفادهی درست از آن، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد:
این موارد کمک میکند تا در نوشتن و بیان این کلمه دقت بیشتری داشته باشید. | ||
واژه | تپش | ||
معادل ابجد | 702 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tapeš | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (تَ پِ) (اِمص .) | ||
آواشناسی | tapeS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تپش | ||
پخش صوت |
اضطراب بيقراري (از حرارت و کلمه "تپش" در زبان فارسی به معنای ضربان یا حالت تپش قلب یا اعضای بدن است. برای نوشتن صحیح این کلمه و استفادهی درست از آن، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد: نحوه نوشتن: بکارگیری در جملات: معنی و مفهوم: صرف و نحو: این موارد کمک میکند تا در نوشتن و بیان این کلمه دقت بیشتری داشته باشید.
ضعف). ياتپش قلب . ضربان قلب .
1- تپيدن،
2- پرش، ضربان، لرزش، نبض
3- ترس، واهمه، هراس
4- گرمي، حرارت
5- اضطراب، بيقراري، دلهره، خلجان
beat, pulse, flurry, pulsation, throb, palpitation, pump, tremour, ictus, oscillation, pant, tremor, pitter-patter
فاز، تغلب، تفوق، قهر، حزمة، دعامة، لمع، مشرق، قرع طبلا، دماغ، رأس، فول، قبعة، طرق المعادن، فني، حيز، أرهق، تشابه، خفقة، طرقة، سبق صحفي، يهزم
zonklayan
battement
pochend
palpitante
palpitante
ضرب، ضربت، زمان عبور کلمه، ضربان نبض و قلب، سراسیمگی، طوفان ناگهانی، باریدن ناگهانی، باد ناگهانی، نوسان، ارتعاشات، جهندش، اهتزاز، خفقان، حالت خفقان، تلمبه، تلمبه زنی، صدای تلمبه، تپ تپ، تکان، جنبش، رعشه، لرزه، حمله ناگهانی بیهوشی، نفس نفس زدن، بال بال، چک چک باران و غیره