تجارت
license
98
1667
100
معنی کلمه تجارت
معنی واژه تجارت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بازرگاني، دادوستد، سودا، سوداگري، معامله | ||
انگلیسی | business, trade, commerce | ||
عربی | عمل، تجارة، حركة، مهنة، مهمة، مشروع تجاري، شأن، متاجرة، قضية | ||
ترکی | İşletme | ||
فرانسوی | entreprise | ||
آلمانی | geschäft | ||
اسپانیایی | negocio | ||
ایتالیایی | attività commerciale | ||
مرتبط | حرفه، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، داد و ستد، بازرگانی، پیشه، مبادله کالا، سوداگری، معاشرت، تجار | ||
واژه | تجارت | ||
معادل ابجد | 1004 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tejārat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: تجارة] | ||
مختصات | (تِ رَ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | tejArat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تجارت | ||
پخش صوت |
داد و ستد کردن
کره اسبي که هنوز بر روي او زين نگذاشته باشند
کره اسبي که هنوز بر روي او زين نگذاشته باشند
بازرگاني، دادوستد، سودا، سوداگري، معامله
business, trade, commerce
عمل، تجارة، حركة، مهنة، مهمة، مشروع تجاري، شأن، متاجرة، قضية
İşletme
entreprise
geschäft
negocio
attività commerciale
حرفه، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، داد و ستد، بازرگانی، پیشه، مبادله کالا، سوداگری، معاشرت، تجار