تخته
license
98
1667
100
معنی کلمه تخته
معنی واژه تخته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- چوب 2- لوح 3- صفحه، ورق 4- طاقه، عدد، قطعه 5- تابوت | ||
انگلیسی | board, plank, lumber, tablet, shield, ledger, sheet, stock | ||
عربی | سبورة | ||
ترکی | pano | ||
فرانسوی | conseil | ||
آلمانی | planke | ||
اسپانیایی | junta | ||
ایتالیایی | asse | ||
مرتبط | تابلو، هيئت مدیره، اغذیه، میز غذا، غذای روی میز، قسمتی از برنامه، قسمت، واحد، تخته میز و پیشخوان مهمانخانه، الوار، تیربریده، قرص، لوحه، ورقه، سپر، حفاظ، پوشش، حامی، پوشش محافظ، دفتر کل، سنگ پهن روی گور، ملافه، پهنه، موجودی، در انبار، سهم، قنداق، سرمایه | ||
واژه | تخته | ||
معادل ابجد | 1405 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | taxte | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (تَ تِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | taxte | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تخته | ||
پخش صوت |
قطعه چوب پهن و صاف و مسطح که چندان ستبر نباشد
1- چوب
2- لوح
3- صفحه، ورق
4- طاقه، عدد، قطعه
5- تابوت
board, plank, lumber, tablet, shield, ledger, sheet, stock
سبورة
pano
conseil
planke
junta
asse
تابلو، هيئت مدیره، اغذیه، میز غذا، غذای روی میز، قسمتی از برنامه، قسمت، واحد، تخته میز و پیشخوان مهمانخانه، الوار، تیربریده، قرص، لوحه، ورقه، سپر، حفاظ، پوشش، حامی، پوشش محافظ، دفتر کل، سنگ پهن روی گور، ملافه، پهنه، موجودی، در انبار، سهم، قنداق، سرمایه