تذکره
licenseمعنی کلمه تذکره
معنی واژه تذکره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بيوگرافي، زندگينامه(شعرا) 2- تاريخ، جنگ، سفينه، كتاب، مجموعه 3- پاسپورت، گذرنامه 4- ياد، يادآوري، يادگار 5- يادداشت | ||
انگلیسی | biography, passport, note | ||
عربی | سيرة، ترجمة ذاتية، سيرة شخصية | ||
ترکی | hatırlatma | ||
فرانسوی | rappel | ||
آلمانی | erinnerung | ||
اسپانیایی | recordatorio | ||
ایتالیایی | promemoria | ||
مرتبط | بیوگرافی، زندگینامه، زیستنامه، سیرت، تاریخچه زندگی، وسیله دخول، کلید | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تذکره" به معنای یادآوری، یادداشت یا ثبت چیزی است. در زبان فارسی، برای استفاده درست از این کلمه و سایر کلمات، رعایت برخی از قواعد نگارشی و دستوری اهمیت دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تذکره" به نحو صحیح و مؤثری در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | تذکره | ||
معادل ابجد | 1325 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tazke(a)re | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: تذکِرَة، جمع: تَذاکِر] | ||
مختصات | (تَ کِ رِ) [ ع . تذکرة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | tazkare | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تذکره | ||
پخش صوت |
يادآوري کلمه "تذکره" به معنای یادآوری، یادداشت یا ثبت چیزی است. در زبان فارسی، برای استفاده درست از این کلمه و سایر کلمات، رعایت برخی از قواعد نگارشی و دستوری اهمیت دارد: نحوه نگارش: "تذکره" به صورت صحیح به این شکل نوشته میشود و نیازی به تغییر یا ویرایش ندارد. استفاده صحیح: این کلمه معمولاً برای اشاره به آثار، مدارک، و یا یادداشتهای رسمی استفاده میشود، مانند "تذکرههای علمی" یا "تذکرههای تاریخی". نقطهگذاری: اگر "تذکره" در یک جمله به کار رود، توجه به نقطهگذاری اهمیت دارد. مثلاً: جمعسازی: جمع کلمه "تذکره"، "تذکرهها" است. در جملات میتوانید از این شکل نیز استفاده کنید: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تذکره" به نحو صحیح و مؤثری در نوشتار خود استفاده کنید.
1- بيوگرافي، زندگينامه(شعرا)
2- تاريخ، جنگ، سفينه، كتاب، مجموعه
3- پاسپورت، گذرنامه
4- ياد، يادآوري، يادگار
5- يادداشت
biography, passport, note
سيرة، ترجمة ذاتية، سيرة شخصية
hatırlatma
rappel
erinnerung
recordatorio
promemoria
بیوگرافی، زندگینامه، زیستنامه، سیرت، تاریخچه زندگی، وسیله دخول، کلید