تراکم
licenseمعنی کلمه تراکم
معنی واژه تراکم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انباشتگي، انبوهي، تكاثف، تمركز، غلظت، فشردگي | ||
متضاد | تخلخل 1- ميزان مجاز زيربنا | ||
انگلیسی | density, compression, congestion, aggregate, agglomeration, aggregation, congeries, concentration | ||
عربی | كثافة، بلاهة، ثخانة | ||
ترکی | yoğunluk | ||
فرانسوی | densité | ||
آلمانی | dichte | ||
اسپانیایی | densidad | ||
ایتالیایی | densità | ||
مرتبط | چگالی، ضخامت، انبوهی، سیری، فشرده سازی، فشار، فشردگی، متراکم سازی، هم فشارش، ازدحام، گرفتگی، جمع شدن خون یا اخلاط، جمع، مجموع، توده، انباشتگی، انبار، تجمع، اجتماع، انبوه، گرد امدگی، کومه، کپه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تراکم" در زبان فارسی به معنای تجمع یا انباشتگی است و در زمینههای مختلفی مانند ریاضیات، علوم اجتماعی، و غیره به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
با رعایت این موارد، میتوانید بهخوبی از کلمه "تراکم" در نگارش فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | تراکم | ||
معادل ابجد | 661 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tarākom | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ کُ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | tarAkom | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تراکم | ||
پخش صوت |
گرد آمدن و بر هم نشستن کلمه "تراکم" در زبان فارسی به معنای تجمع یا انباشتگی است و در زمینههای مختلفی مانند ریاضیات، علوم اجتماعی، و غیره به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، موارد زیر را در نظر داشته باشید: نحوه نوشتار: کلمه "تراکم" به صورت صحیح و بدون هیچ گونه تغییراتی نوشته میشود. از کاراکترهای اضافی یا حروف نادرست اجتناب کنید. استفاده در جمله: میتوان "تراکم" را بهعنوان یک اسم در جمله به کار برد. به عنوان مثال: فعل و صفات: میتوان از کلمه "تراکم" در ترکیب با دیگر کلمات استفاده کرد. برای مثال: نحوه تلفظ: کلمه "تراکم" به صورت (/tæɾɒːˈkʊm/) تلفظ میشود و در مکالمات رسمی و غیررسمی به همین شکل بیان میگردد. ترکیبها و عبارات مرتبط: با رعایت این موارد، میتوانید بهخوبی از کلمه "تراکم" در نگارش فارسی خود استفاده کنید.
1- انباشتگي، انبوهي، تكاثف، تمركز، غلظت، فشردگي
تخلخل
1- ميزان مجاز زيربنا
density, compression, congestion, aggregate, agglomeration, aggregation, congeries, concentration
كثافة، بلاهة، ثخانة
yoğunluk
densité
dichte
densidad
densità
چگالی، ضخامت، انبوهی، سیری، فشرده سازی، فشار، فشردگی، متراکم سازی، هم فشارش، ازدحام، گرفتگی، جمع شدن خون یا اخلاط، جمع، مجموع، توده، انباشتگی، انبار، تجمع، اجتماع، انبوه، گرد امدگی، کومه، کپه