ترک
licenseمعنی کلمه ترک
معنی واژه ترک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- رها، صرفنظر، واگذاري، واگذار، ول 2- دست كشيدن، هشتن 3- كلاهخود، مغفر 4- سوار پشت سر | ||
انگلیسی | crack, quit, stop, Turk, abandonment, fracture, renunciation, pillion, refuse, split, craze, cleft, dereliction, chap, desuetude, interstice, proscription, Turkish, turkish | ||
عربی | صدع، شق، فرقعة، فتحة ضيقة، فرجة، فجوة، فلع، ضربة قوية، طلقة، لغو، نكتة، حزن، بحة الصوت، شخص غريب الأطوار، تصدع، تكسر، انهار، انشق، طقطق، انصدع، أصبح أجش، لغا، ثرثر، حل، صفع، حل رموز، سطا على، حطم، سحق، ضعف، مدح، طرى، انفجر، فرقع، فتح ليشرب، فتح ليدرس، كسر | ||
ترکی | türkçe | ||
فرانسوی | turc | ||
آلمانی | türkisch | ||
اسپانیایی | turco | ||
ایتالیایی | turco | ||
مرتبط | شکاف، رخنه، تق تق، کاف، ترق و تروق، رها سازی، توقف، ایست، ایستگاه، تکیه، نقطه، اهل کشور ترکیه، واگذاری، متارکه، شکستگی، شکست، انکسار، چشم پوشی، قطع علاقه، کناره گیری، زین زنانه، ترک سوار شدن، پس مانده، انصراف، اشغال، فضولات، ادم بیکاره، انشعاب، نفاق، دو بخشی، شوق، دیوانگی، شور، چنگال، فتور و سستی، خبط، مرد، مشتری، جوانک، فک، عدم استعمال، موقوف شدگی، وقفه، فاصله، درز، چاک، سوراخ ریز، تخطئه، محکومیت، تبعید، محرومیت، ترکی، عثمانی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ترک" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد، که بسته به مفهوم و سیاق جمله، قواعد و نگارش خاصی به خود میگیرد. در اینجا به چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
در نهایت، توجه به این نکات میتواند کمک کند تا از کلمه "ترک" به درستی و با دقت استفاده شود. | ||
واژه | ترک | ||
معادل ابجد | 620 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tarak | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [مصغرِ تر] [قدیمی] | ||
مختصات | (تَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | tarak | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ترک | ||
پخش صوت |
رخنه ، شکاف و بمعني مصغرتر و تر و تازه هم گويند کلمه "ترک" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد، که بسته به مفهوم و سیاق جمله، قواعد و نگارش خاصی به خود میگیرد. در اینجا به چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: مفهوم کلمه: نحوه نگارش: استفاده از ترکیبات: علامتگذاری: در نهایت، توجه به این نکات میتواند کمک کند تا از کلمه "ترک" به درستی و با دقت استفاده شود.
هلش
1- رها، صرفنظر، واگذاري، واگذار، ول
2- دست كشيدن، هشتن
3- كلاهخود، مغفر
4- سوار پشت سر
crack, quit, stop, Turk, abandonment, fracture, renunciation, pillion, refuse, split, craze, cleft, dereliction, chap, desuetude, interstice, proscription, Turkish, turkish
صدع، شق، فرقعة، فتحة ضيقة، فرجة، فجوة، فلع، ضربة قوية، طلقة، لغو، نكتة، حزن، بحة الصوت، شخص غريب الأطوار، تصدع، تكسر، انهار، انشق، طقطق، انصدع، أصبح أجش، لغا، ثرثر، حل، صفع، حل رموز، سطا على، حطم، سحق، ضعف، مدح، طرى، انفجر، فرقع، فتح ليشرب، فتح ليدرس، كسر
türkçe
turc
türkisch
turco
turco
شکاف، رخنه، تق تق، کاف، ترق و تروق، رها سازی، توقف، ایست، ایستگاه، تکیه، نقطه، اهل کشور ترکیه، واگذاری، متارکه، شکستگی، شکست، انکسار، چشم پوشی، قطع علاقه، کناره گیری، زین زنانه، ترک سوار شدن، پس مانده، انصراف، اشغال، فضولات، ادم بیکاره، انشعاب، نفاق، دو بخشی، شوق، دیوانگی، شور، چنگال، فتور و سستی، خبط، مرد، مشتری، جوانک، فک، عدم استعمال، موقوف شدگی، وقفه، فاصله، درز، چاک، سوراخ ریز، تخطئه، محکومیت، تبعید، محرومیت، ترکی، عثمانی