ابداعی
license
98
1667
100
معنی کلمه ابداعی
معنی واژه ابداعی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ابتكاري، اختراعي | ||
انگلیسی | innovation, introduction, authorship, novation | ||
عربی | ابتكار، تجديد، ابتداع، فكرة جديدة، الحدث الأخير من، التعاون | ||
مرتبط | ابداع، بدعت، تغییر، نو اوری، چیز تازه، مقدمه، معرفی، معارفه، دیباچه، فاتحه، نویسندگی، تالیف و تصنیف، ابتکار، احدای، ایجاد، نوسازی | ||
واژه | ابداعی | ||
معادل ابجد | 88 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ابداعی | ||
پخش صوت |
منسوب به ابداع يا امور
ابداعي . اموري که مقارن ماده باشد و
آن دو گونه بود يکي ابداعي باشد با لذات
مانند مفارقات که مبادي اولي وجودند
و ديگر آنچه ابداعي بالحد باشد مانند
مقادير و اعداد . يا جسم ابداعي .
يا معلول ابداعي .
ابتكاري، اختراعي
innovation, introduction, authorship, novation
ابتكار، تجديد، ابتداع، فكرة جديدة، الحدث الأخير من، التعاون
ابداع، بدعت، تغییر، نو اوری، چیز تازه، مقدمه، معرفی، معارفه، دیباچه، فاتحه، نویسندگی، تالیف و تصنیف، ابتکار، احدای، ایجاد، نوسازی