تشخص
licenseمعنی کلمه تشخص
معنی واژه تشخص
tašaxxos
honesty
|
تشخص
مترادف:
1- امتياز، اعتبار، بزرگمنشي، تعين، جاهوجلال، شخصيت، شوكت
2- شخصيتبخشي
3- شخصانكاري
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم مصدر) [عربی]
مختصات:
(تَ شَ خُّ) [ ع . ]
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
taSaxxos
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
1390
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
honesty
ترکی
tanılama
فرانسوی
identification
آلمانی
identifikation
اسپانیایی
identificación
ایتالیایی
identificazione
عربی
أمانة | إخلاص , استقامة , براءة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تشخص" در زبان فارسی از ریشه "شخص" به معنای فرد یا هویت گرفته شده و به معنای مشخص بودن یا معین شدن یک ویژگی یا ویژگیهای فردی است. استفاده و نگارش صحیح این کلمه در جملات به قواعد زیر بستگی دارد:
1. معنی و مفهوم
- "تشخص" به معنای مشخص شدن هویت یا ویژگیهایی است که فرد یا چیز را از دیگران متمایز میکند.
2. جنس و تعداد
- "تشخص" یک اسم مجرد است و به طور کلی نمیتواند شکل جمع بگیرد.
3. کاربرد در جملات
- میتوان از "تشخص" در جملات به صورت زیر استفاده کرد:
- تشخص هر فرد باید مورد توجه قرار گیرد.
- در این دوره مطالعه، به تشخص شخصیتهای تاریخی پرداخته خواهد شد.
4. قواعد دستور زبان
- "تشخص" معمولاً به عنوان اسم منصوب (مفعول) یا فاعل در جملات به کار میرود.
- میتوان آن را با صفات و قیدهایی مانند "بالا" یا "خود" ترکیب کرد:
- تشخص بالای این اثر هنری در نمایشگاه مشهود است.
5. نگارشی
- کلمه "تشخص" معمولاً در نگارش به صورت جدا نوشته میشود و باید به صورت صحیح و به دور از اشتباهات املایی به کار رود.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "تشخص" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتهها و مکالمات استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تشخص" در جمله آورده شده است:
- تشخص فردی هر شخص میتواند تأثیر زیادی بر روابط اجتماعی او داشته باشد.
- روحیه تشخص در یک جامعه به تنوع و احترام به هویتهای مختلف بستگی دارد.
- بسیاری از هنرمندان در آثار خود برای بیان تشخص فرهنگی تلاش میکنند.
- تشخص موجودات زنده به ویژگیهای خاص آنها بستگی دارد که آنها را از یکدیگر متمایز میکند.
- تشخص فرهنگی ملتها در جشنها و رسوم آنها به وضوح نمایان است.
اگر سوال دیگری دارید خوشحال میشوم کمک کنم!