تصفیه
licenseمعنی کلمه تصفیه
معنی واژه تصفیه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تزكيه، تهذيب 2- پالايش 3- پاكسازي، فيلتر 4- تفريغحساب، رفع اختلاف 5- پاك كردن، پالودن، صاف كردن | ||
متضاد | آلودن 1- رفع اختلاف كردن | ||
انگلیسی | purification, filtration, refinement, cleaning, settlement, catharsis, arrangement, purgation, administration, clean-up, refining | ||
عربی | طهارة، تنقية، تطهير، تطهر | ||
ترکی | arıtma | ||
فرانسوی | purification | ||
آلمانی | reinigung | ||
اسپانیایی | purificación | ||
ایتالیایی | purificazione | ||
مرتبط | پالایش، تخلیص، خالص سازی، تطهیر، شستشو، از صافی گذراندن، تزکیه، تهذیب، پالودگی، تمیز کاری، توافق، تسویه، پرداخت، مسکن، ته نشینی، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر، تنظیم، ترتیب، نظم، مقدمات، قرار، تنقیه، برائت، حکومت، اجرا، سیاست، وصایت، ادارهء کل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تصفیه" در زبان فارسی به معنای پالایش یا پاکسازی است و معمولاً در زمینههای مختلفی از جمله شیمی، محیط زیست، و امور مالی استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
توجه به نکات فوق میتواند به بهبود نگارش و بیان فارسی کمک کند. | ||
واژه | تصفیه | ||
معادل ابجد | 585 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tasfiye | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: تصفیَة] | ||
مختصات | (تَ یِ) [ ع . تصفیة ] (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تصفیه | ||
پخش صوت |
صافي کردن، روشن کردن کلمه "تصفیه" در زبان فارسی به معنای پالایش یا پاکسازی است و معمولاً در زمینههای مختلفی از جمله شیمی، محیط زیست، و امور مالی استفاده میشود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نوشتار و املا: کلمه "تصفیه" باید به همین شکل و با همان هجای صحیح نوشته شود. استفاده در جملات: هنگام استفاده از "تصفیه" در جملات، باید به ساختار جملة مناسب توجه کنید. به عنوان مثال: سازگاری با جمع: برای ساخت جمع، میتوان از "تصفیهها" استفاده کرد: قید و صفت: میتوان از این کلمه به عنوان قید یا صفت در جملات به کار برد. به عنوان مثال: توجه به نکات فوق میتواند به بهبود نگارش و بیان فارسی کمک کند.
1- تزكيه، تهذيب
2- پالايش
3- پاكسازي، فيلتر
4- تفريغحساب، رفع اختلاف
5- پاك كردن، پالودن، صاف كردن
آلودن
1- رفع اختلاف كردن
purification, filtration, refinement, cleaning, settlement, catharsis, arrangement, purgation, administration, clean-up, refining
طهارة، تنقية، تطهير، تطهر
arıtma
purification
reinigung
purificación
purificazione
پالایش، تخلیص، خالص سازی، تطهیر، شستشو، از صافی گذراندن، تزکیه، تهذیب، پالودگی، تمیز کاری، توافق، تسویه، پرداخت، مسکن، ته نشینی، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر، تنظیم، ترتیب، نظم، مقدمات، قرار، تنقیه، برائت، حکومت، اجرا، سیاست، وصایت، ادارهء کل