تعدیل کردن
licenseمعنی کلمه تعدیل کردن
معنی واژه تعدیل کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | moderate, adjust, dampen, modify, modulate, regulate, adapt, collimate, coordinate, adjustment | ||
عربی | معتدل، متوسط، اعتدالي، متهاود، محدود المدى، غير غال، هدأ، لطف، رأس، أهدأ، لين، تمالك نفسة | ||
مرتبط | معتدل کردن، ملایم کردن، اداره کردن، تنظیم کردن، سازگار کردن، میزان کردن، وفق دادن، تسویه نمودن، مرطوب شدن، افسرده شدن، رطوبت پیدا کردن، اصلاح کردن، تغییر دادن، پیراستن، زیر و بم کردن، تلقیق کردن، سوار کردن، بمایه دراوردن، منظم کردن، مرتب کردن، درست کردن، اقتباس کردن، جور کردن، سازوار کردن، موازی قرار دادن، متناسب کردن، هم اهنگ کردن | ||
واژه | تعدیل کردن | ||
معادل ابجد | 788 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تعدیل کردن | ||
پخش صوت |
- 1 (مصدر) راست کردن تعديل کردن .
- 2 از روي عدالت تقسيم کردن .
- 3 راستکار خواندن پارسا داشتن .
moderate, adjust, dampen, modify, modulate, regulate, adapt, collimate, coordinate, adjustment
معتدل، متوسط، اعتدالي، متهاود، محدود المدى، غير غال، هدأ، لطف، رأس، أهدأ، لين، تمالك نفسة
معتدل کردن، ملایم کردن، اداره کردن، تنظیم کردن، سازگار کردن، میزان کردن، وفق دادن، تسویه نمودن، مرطوب شدن، افسرده شدن، رطوبت پیدا کردن، اصلاح کردن، تغییر دادن، پیراستن، زیر و بم کردن، تلقیق کردن، سوار کردن، بمایه دراوردن، منظم کردن، مرتب کردن، درست کردن، اقتباس کردن، جور کردن، سازوار کردن، موازی قرار دادن، متناسب کردن، هم اهنگ کردن