جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "تعصب" به معنای پافشاری بر عقاید، ایدهها، یا گروههای خاص بدون توجه به دلایل منطقی یا واقعیتهای دیگر است. برای استفاده صحیح از این کلمه در جملات و متون فارسی، رعایت نکات زیر میتواند مفید باشد:
نحوه نوشتار: کلمه "تعصب" با "ت" از نوع تایی و "ع" از نوع عینی نوشته میشود. به هیچ عنوان نباید حروف را تغییر داد.
نحوه استفاده: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم به کار میرود و معمولاً با صفاتی نظیر "زیاد"، "شدید"، یا "مفرط" به کار میرود. مثلاً: "تعصب شدید بر عقاید مذهبی."
قیدهای مربوطه: هنگام استفاده از این کلمه، میتوان از قیدهای نظیر "به شدت"، "بدون منطق"، "غیر منطقی" و... استفاده کرد تا شدت و نوع تعصب را مشخص کند. مثلاً: "او به شدت نسبت به نظرات مخالف تعصب دارد."
جملات معترضه: در جملات میتوان از ساختارهای معترضه استفاده کرد تا مفهوم تعصب بهتر منتقل شود. مثلاً: "تعصب، به ویژه زمانی که منجر به فراموش کردن منطق میشود، میتواند خطرناک باشد."
پرسشها: برای بیان تعصب، میتوان از ساختارهای پرسشی نیز استفاده کرد تا نشان دهد که چه تناقضهایی در این نوع فعالیتهای فکری ممکن است وجود داشته باشد. مانند: "چرا برخی افراد به جای تحلیل منطقی، به تعصب روی میآورند؟"
با رعایت این نکات، میتوانید به شکل بهتری از کلمه "تعصب" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "تعصب" در جملات ارائه میدهم:
تعصب نسبت به یک عقیده میتواند مانع از دیدن واقعیتها شود.
او به شدت تعصب ورزید و به نظرات دیگران اهمیت نداد.
تعصب قومی میتواند موجب تنش و درگیریهای اجتماعی شود.
در بحثهای خانوادگی، بهتر است از تعصب دوری کنیم و به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم.
تعصب مذهبی، میتواند باعث جدایی و برخوردهای ناپسند میان مردم شود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا موضوع خاصی مدنظرتان است، بفرمایید!
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: تبعیض، پیش داوری، غرض ورزی، غرض، قضاوت تبعیض امیز، پیشقدر، تمایل بیک طرف، سینه کش، سرسختی درعقیده، عمل تعصب امیز، کوته فکری، خرافات پرستی، غیرت، شوق، جانفشانی، حرارت، ذوق، عدم تحمل، نابردباری، طاقت فرسایی، نا توانی، هوا خواهی، شوق و اشتیاق، جانبداری، طرفداری، علاقه شدید به چیزی، ملیت، تصرف قبلی، اشغال قبلی، تمایل بیجهت، عقیدهاز قبل تشکیل شده، حضور پیش از وقت، تصدیق بلا تصور، عدم قبول