ابزار
licenseمعنی کلمه ابزار
معنی واژه ابزار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آلت، اثاث، ادات، ادوات، اسباب، افزار، دستگاه، سامان، ماشين، مايه، وسايل، وسيله | ||
انگلیسی | tool, gadget, instrumentation, gizmo, implement, doodad | ||
عربی | أداة، آلة، جهاز، لعبة، طرق، أتقن الصنع، زين بأداة | ||
ترکی | alet | ||
فرانسوی | outil | ||
آلمانی | werkzeug | ||
اسپانیایی | herramienta | ||
ایتالیایی | attrezzo | ||
مرتبط | ساز، الت، الت دست، جزء، مکانیکی، الت کوچک، ترتیب اهنگ، تنظیم اهنگ، استعمال الت، انجام، اجراء | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ابزار" در زبان فارسی دارای چند نکته و قاعده نگارشی است که میتوان به آنها اشاره کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ابزار" به شکل صحیح و مؤثری در نگارش خود استفاده کنید. | ||
واژه | ابزار | ||
معادل ابجد | 211 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'abzār | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: awbzār] ‹اوزار› | ||
مختصات | ( اَ ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | 'abzAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ابزار | ||
پخش صوت |
آلت،افزار کلمه "ابزار" در زبان فارسی دارای چند نکته و قاعده نگارشی است که میتوان به آنها اشاره کرد: معنی و مفهوم: "ابزار" به وسایل یا تجهیزاتی گفته میشود که برای انجام کارها یا فعالیتهای خاصی به کار میروند. این کلمه میتواند به معنای وسیلههای دستی، مکانیکی، الکترونیکی و ... باشد. جنس کلمه: "ابزار" یک اسم مذکر است. بنابراین، در جملات، حروف اضافه و صفات باید با این جنس هماهنگ باشند. جمعسازی: جمع این کلمه "ابزارها" است. "ابزار" به صورت مفرد و "ابزارها" به صورت جمع به کار میرود. هجی و تلفظ: این کلمه معمولاً به صورت با حروف "ا-ب-ز-ا-ر" هجی و تلفظ میشود. تراکیب: در ترکیبهای مختلف میتوان از "ابزار" استفاده کرد، مثلاً: "ابزار آلات"، "ابزار دقیق"، "ابزارهای آموزشی"، و غیره. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ابزار" به شکل صحیح و مؤثری در نگارش خود استفاده کنید.
آلت، اثاث، ادات، ادوات، اسباب، افزار، دستگاه، سامان، ماشين، مايه، وسايل، وسيله
tool, gadget, instrumentation, gizmo, implement, doodad
أداة، آلة، جهاز، لعبة، طرق، أتقن الصنع، زين بأداة
alet
outil
werkzeug
herramienta
attrezzo
ساز، الت، الت دست، جزء، مکانیکی، الت کوچک، ترتیب اهنگ، تنظیم اهنگ، استعمال الت، انجام، اجراء