تله
licenseمعنی کلمه تله
معنی واژه تله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بند، پهند، تور، جال، دام | ||
انگلیسی | trap,snare,pitfall,decoy,quicksand,hook,train,noose,fox trap,snarl | ||
عربی | فخ، مصيدة، شرك، كمين، مربع الإنطلاق، عربة بدولابين، سحارة، حقائب، حصر، وقع في الشرك، نصب شركا، عاق | ||
ترکی | tuzak | ||
فرانسوی | le piège | ||
آلمانی | die falle | ||
اسپانیایی | la trampa | ||
ایتالیایی | la trappola | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تله" در فارسی به معنای دام یا وسیلهای برای به دام انداختن حیوانات و یا به طور مجازی به معنای فریب و دام فکری استفاده میشود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است:
استفاده درست از نگارش و قواعد زبان فارسی به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند. اگر سوال خاصی در مورد کاربرد این کلمه یا قواعد مرتبط دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | تله | ||
معادل ابجد | 435 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | telle | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [قدیمی] | ||
مختصات | (تَ لِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | tale | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تله | ||
پخش صوت |
وسيله اي که براي گرفتن حيوانات بکار ميرود، دام، کلمه "تله" در فارسی به معنای دام یا وسیلهای برای به دام انداختن حیوانات و یا به طور مجازی به معنای فریب و دام فکری استفاده میشود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است: املا: کلمه "تله" به همین صورت و با این املای مشخص نوشته میشود. لازم است که به تلفظ صحیح آن توجه شود، که معمولاً با تلفظ با کسره (تَلّه) بیان میشود. کاربرد: ساختار جمله: مشابه سایر اسمها، "تله" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا complemento در جمله به کار رود. جمع و مفرد: جمع "تله" به صورت "تلهها" نوشته میشود. استفاده درست از نگارش و قواعد زبان فارسی به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند. اگر سوال خاصی در مورد کاربرد این کلمه یا قواعد مرتبط دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
پايه نردبان هم گويند
بند، پهند، تور، جال، دام
trap,snare,pitfall,decoy,quicksand,hook,train,noose,fox trap,snarl
فخ، مصيدة، شرك، كمين، مربع الإنطلاق، عربة بدولابين، سحارة، حقائب، حصر، وقع في الشرك، نصب شركا، عاق
tuzak
le piège
die falle
la trampa
la trappola