تموج
licenseمعنی کلمه تموج
معنی واژه تموج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-موج زدن، مواج بودن | ||
متضاد | 1- طوفاني شدن 2- آرام شدن (دريا) | ||
انگلیسی | undulation, vibration, tempera | ||
عربی | موجة | ||
ترکی | dalga | ||
فرانسوی | vague | ||
آلمانی | welle | ||
اسپانیایی | ola | ||
ایتالیایی | onda | ||
مرتبط | نوسان، حرکت موجی، زیر و بم، ارتعاش، لرزش، لرزه، جنبش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تموج" در زبان فارسی به معنای موجزنی یا نوسان و جنبش آب یا هوا به کار میرود. از نظر قواعد نگارشی و استفاده در جملات، موارد زیر را باید مدنظر قرار داد:
اگر سوال خاصتری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتر است، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | تموج | ||
معادل ابجد | 449 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | tamavvoj | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ مَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | tamavvoj | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تموج | ||
پخش صوت |
موجدار شدن کلمه "تموج" در زبان فارسی به معنای موجزنی یا نوسان و جنبش آب یا هوا به کار میرود. از نظر قواعد نگارشی و استفاده در جملات، موارد زیر را باید مدنظر قرار داد: نحوه نوشتن: کلمه "تموج" به صورت کاملاً صحیح و بدون هیچ علامت خاصی نوشته میشود. جنس کلمه: "تموج" یک اسم است و به عنوان نامگذاری پدیدههای فیزیکی یا توصیف حالات در ادبیات یا هنر به کار میرود. قواعد صرفی و نحوی: استفاده در جملات: اگر سوال خاصتری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتر است، خوشحال میشوم کمک کنم.
1-موج زدن، مواج بودن
1- طوفاني شدن
2- آرام شدن (دريا)
undulation, vibration, tempera
موجة
dalga
vague
welle
ola
onda
نوسان، حرکت موجی، زیر و بم، ارتعاش، لرزش، لرزه، جنبش