تولید
licenseمعنی کلمه تولید
معنی واژه تولید
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پديدآوري، زايش، توالد 2- زادن، زاييدن 3- ايجاد، خلق، فرآوري 4- فرآورده، محصول | ||
متضاد | مصرف | ||
انگلیسی | production, manufacture, output, generation, efficiency, genesis, production rule, turn-out | ||
عربی | نتاج، صنع، الإ نتاج، عملية الإنتاج، إخراج، تحضير، إخراج العمل الإذاعي، نتاج أثر أدبي، نتاج الفكر، الأحداث، إنتاج | ||
ترکی | Üretme | ||
فرانسوی | production | ||
آلمانی | produktion | ||
اسپانیایی | producción | ||
ایتالیایی | produzione | ||
مرتبط | ساخت، محصول، استخراج، عمل اوری، عمل، برونداد، بازده، نسل، زایش، تولید نیرو، قبیله، پشت، بهره وری، کارایی، راندمان، کفایت، پیدایش، تکوین، سفر پیدایش، منشاء، ریشه، قاعده، اجتماع، ازدحام، اعتصاب، اعتصابگر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «تولید» در زبان فارسی به معنای «ساختن» یا «ایجاد کردن» است و در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به چند نکته قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با توجه به این نکات، میتوان از کلمه «تولید» به درستی و به طور مؤثر در جملات و متون مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | تولید | ||
معادل ابجد | 450 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | to[w]lid | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: تَولید] | ||
مختصات | (تُ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | towlid | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تولید | ||
پخش صوت |
پرورش کردن، زائيده گردانيدن، کلمه «تولید» در زبان فارسی به معنای «ساختن» یا «ایجاد کردن» است و در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به چند نکته قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نحو و کاربرد: صرف افعال: صفت و قید: ترکیبها و عبارات: با توجه به این نکات، میتوان از کلمه «تولید» به درستی و به طور مؤثر در جملات و متون مختلف استفاده کرد.
پديد آوردن چيزي از چيزي، پروردن
1- پديدآوري، زايش، توالد
2- زادن، زاييدن
3- ايجاد، خلق، فرآوري
4- فرآورده، محصول
مصرف
production, manufacture, output, generation, efficiency, genesis, production rule, turn-out
نتاج، صنع، الإ نتاج، عملية الإنتاج، إخراج، تحضير، إخراج العمل الإذاعي، نتاج أثر أدبي، نتاج الفكر، الأحداث، إنتاج
Üretme
production
produktion
producción
produzione
ساخت، محصول، استخراج، عمل اوری، عمل، برونداد، بازده، نسل، زایش، تولید نیرو، قبیله، پشت، بهره وری، کارایی، راندمان، کفایت، پیدایش، تکوین، سفر پیدایش، منشاء، ریشه، قاعده، اجتماع، ازدحام، اعتصاب، اعتصابگر