ثابته
licenseمعنی کلمه ثابته
معنی واژه ثابته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fixed | ||
عربی | ثابت، محدد، مثبت، محدود، راسخ، غير متطاير، متبلور، نهائي الشكل، متكرر في التاريخ، مركز، مرمم، مُثَبَّت | ||
ترکی | sabit | ||
فرانسوی | fixé | ||
آلمانی | fest | ||
اسپانیایی | fijado | ||
ایتالیایی | fisso | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ثابته" در زبان فارسی به معنای یک وضعیت یا حالت ایستا و غیرمتغیر استفاده میشود. اما باید به نکات نگارشی و قواعد زبان فارسی در استفاده از این کلمه توجه داشته باشید. در زیر به برخی از این نکات اشاره میشود:
از آنجا که "ثابته" یک شکل خاص از کلمه "ثابت" است، توجه به نوع متن و سیاق نگارش در استفاده از آن نیز حائز اهمیت است. | ||
واژه | ثابته | ||
معادل ابجد | 908 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | sābete | ||
نوع | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی: ثابِتَة، مقابلِ سیاره، جمع: ثَوابِت] (نجوم) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ثابته | ||
پخش صوت |
-1 مونث ثابت . جمع : ثوابت کلمه "ثابته" در زبان فارسی به معنای یک وضعیت یا حالت ایستا و غیرمتغیر استفاده میشود. اما باید به نکات نگارشی و قواعد زبان فارسی در استفاده از این کلمه توجه داشته باشید. در زیر به برخی از این نکات اشاره میشود: استفاده به عنوان اسم: "ثابته" به عنوان یک اسم میتواند به کار رود. به عنوان مثال: "این معیار ثابته است." جنس کلمه: این کلمه مؤنث است و در جملات باید با جملات مؤنث سازگار باشد. محل قرارگیری: در جملات، معمولاً باید پس از فعل یا قبل از اسم دیگر قرار گیرد. به عنوان مثال: "وضعیت ثابته دارد." استفاده در جملات پرسشی و منفی: در جملات پرسشی و منفی نیز میتوان از این کلمه استفاده کرد. به عنوان مثال: "آیا این وضعیت ثابته نیست؟" نکات انشایی: در نگارش متون، بهتر است دقت کنید که بافت جمله و پاراگراف به گونهای باشد که خواننده احساس کند "ثابته" به درستی در متن جا افتاده است و مفهوم آن بهخوبی منتقل میشود. از آنجا که "ثابته" یک شکل خاص از کلمه "ثابت" است، توجه به نوع متن و سیاق نگارش در استفاده از آن نیز حائز اهمیت است.
ثابتات . -2 يکي از ستارگان ثابت
مقابل سياره . جمع : ثوابت ثابتات .
يا بروج ثابته .ثور اسد دلو عقرب .
يا کواکب ثابته . ستارگان ثابت .
fixed
ثابت، محدد، مثبت، محدود، راسخ، غير متطاير، متبلور، نهائي الشكل، متكرر في التاريخ، مركز، مرمم، مُثَبَّت
sabit
fixé
fest
fijado
fisso