جذر
licenseمعنی کلمه جذر
معنی واژه جذر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بن، پايه، ريشه | ||
انگلیسی | square root, square, rich | ||
عربی | جذر تربيعي، الجذر التربيعي | ||
ترکی | kök | ||
فرانسوی | la racine | ||
آلمانی | der ursprung | ||
اسپانیایی | la raíz | ||
ایتالیایی | la radice | ||
مرتبط | ریشه توان دوم، ریشه دوم، مربع، چهار گوش، برابر، گوشه دار، چارگوش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جذر" در زبان فارسی به معنی ریشه یک عدد در ریاضیات استفاده میشود. در نوشتار و نگارش فارسی، باید برخی نکات را در نظر گرفت:
با رعایت این نکات، میتوانید به شکل صحیح و موثری از کلمه "جذر" در نگارش فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | جذر | ||
معادل ابجد | 903 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | jazr | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] (ریاضی) | ||
مختصات | (جَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | jazr | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی جذر | ||
پخش صوت |
- 1 بن آسال (اصل) - 2 ريشه کلمه "جذر" در زبان فارسی به معنی ریشه یک عدد در ریاضیات استفاده میشود. در نوشتار و نگارش فارسی، باید برخی نکات را در نظر گرفت: نوشتن صحیح: کلمه "جذر" باید به شکل کامل و صحیح نوشته شود و از هرگونه اختصار یا تغییر در املای آن خودداری شود. استفاده در متن: هنگام استفاده از کلمه "جذر" در جملات، دقت کنید که با سایر کلمات و عبارات مرتبط با آن به درستی ترکیب شود. مثلاً: "جذر عدد 16 برابر با 4 است." نحوه اشاره: اگر به پیوند بین "جذر" و دیگر اصطلاحات ریاضی اشاره میکنید، از کلمات و عبارات دقیق استفاده کنید. مثلاً: "محاسبه جذر یک عدد، یکی از مباحث مهم ریاضیات است." نگارش علمی: در متون علمی، بهتر است تعاریف و توضیحات بیشتری راجع به مفهوم جذر ارائه دهید. مثلاً: "در ریاضیات، جذر عدد n، عددی است که اگر در خود ضرب شود، نتیجه n خواهد بود." با رعایت این نکات، میتوانید به شکل صحیح و موثری از کلمه "جذر" در نگارش فارسی استفاده کنید.
زبانزدي در دانش همار (حساب)
(اسم) -1 بن پايه ريشه . -2 سيم
جلب که بپادشاه دهند. -3 عددي که در نفس
خود ضرب شود(حاصل ضرب در مجذور گويند)
مثلا عدد سه جذر عدد نه است و عدد چهار
جذر شانزده و نه و شانزده مجذور سه و
چهار.يا جذر اصم. جذر هر عددي که چون آنرا
مجذور فرض کنند براي آن جذر سالم
پيدا نشود چنانکه عدد ده که جذر تقريبي
دارد نه حقيقي .
بن، پايه، ريشه
square root, square, rich
جذر تربيعي، الجذر التربيعي
kök
la racine
der ursprung
la raíz
la radice
ریشه توان دوم، ریشه دوم، مربع، چهار گوش، برابر، گوشه دار، چارگوش