جنبش
licenseمعنی کلمه جنبش
معنی واژه جنبش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اختلاج، اهتزاز، تكان، تلاطم، حركت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول 2- بعث، تشنج، جوشش، رستاخيز، شورش، نهضت | ||
انگلیسی | movement, move, motion, cause, action, jiggle, stir, rock, flicker, vibration, bustle, commotion, heartbeat, inanition, jar, libration, locomotion, travel, tremor, tremour, vibratility, vibrational | ||
عربی | حركة، تحرك، حرية الحركة، اتجاه، حركة تحرير، نزعة، نشاط، أجزاء متحركة في آلة، إزعاج، الحركة و تعاقب الأحداث، تغوط، غائط، جزء رئيسي في عمل موسيقي | ||
ترکی | hareket | ||
فرانسوی | mouvement | ||
آلمانی | bewegung | ||
اسپانیایی | movimiento | ||
ایتالیایی | movimento | ||
مرتبط | حرکت، گردش، تکان، سیر، اقدام، نقل مکان، تغییر مکان، پیشنهاد، ژست، علت، موجب، سبب، هدف، انگیزه، عمل، کنش، بازی، تکان اهسته، فعالیت، سنگ، صخره، تخته سنگ، تخته سنگ یا صخره، سوسو، ارتعاش، نوسان، شلوغی، تکاپو، تلاش، تقلا، هاي و هوي، اغتشاش، هیاهو، اضطراب، اشوب، ضربان قلب، تپش دل، احساسات، بی روحی، بی جانی، جمود، انگیزش، تحریک، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، جنبش نمایان ماه، جنبش ترازویی و حرکت موازنهای، تحرک، نقل و انتقال، مسافرت، نقل و انقال نیرو بوسیلهحرکت، سفر، رعشه، تپش، قابلیت ارتعاش، تردید، جنب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جنبش" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و همچنین قواعد نگارشی خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه و نحوه استفاده از آن میپردازیم:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "جنبش" به شکل درست و مؤثر در نگارش فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | جنبش | ||
معادل ابجد | 355 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | jombeš | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر از جنبیدن) [پهلوی: ĵunbišn] | ||
مختصات | (جُ بِ) [ په . ] (اِمص .) | ||
آواشناسی | jonbeS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی جنبش | ||
پخش صوت |
حرکت، تکان کلمه "جنبش" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و همچنین قواعد نگارشی خاصی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه و نحوه استفاده از آن میپردازیم: معنی کلمه: "جنبش" به معنای حرکت، فعالیّت یا تغییر است و میتواند در زمینههای مختلفی از جمله اجتماعی، سیاسی و علمی به کار رود. نوع کلمه: "جنبش" یک اسم است و به عنوان noun در جملهها مورد استفاده قرار میگیرد. نقطهگذاری: وقتی کلمه "جنبش" در جملات به کار میرود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه شود. مثلاً اگر کلمه در انتهای جمله قرار گیرد، باید نقطهگذاری صحیح انجام شود: به کار بردن در ترکیبات: "جنبش" میتواند در ترکیب با سایر کلمات به کار رود و به صورت وصفی یا اضافی به منظور مشخص کردن نوع جنبش از آن استفاده کرد: استفاده از صفات: میتوان برای توصیف "جنبش" از صفات مختلف استفاده کرد: توجه به جمع و مفرد: "جنبش" در حالت مفرد به کار میرود، در حالی که شکل جمع آن "جنبشها" است: با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "جنبش" به شکل درست و مؤثر در نگارش فارسی استفاده کرد.
1- اختلاج، اهتزاز، تكان، تلاطم، حركت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول
2- بعث، تشنج، جوشش، رستاخيز، شورش، نهضت
movement, move, motion, cause, action, jiggle, stir, rock, flicker, vibration, bustle, commotion, heartbeat, inanition, jar, libration, locomotion, travel, tremor, tremour, vibratility, vibrational
حركة، تحرك، حرية الحركة، اتجاه، حركة تحرير، نزعة، نشاط، أجزاء متحركة في آلة، إزعاج، الحركة و تعاقب الأحداث، تغوط، غائط، جزء رئيسي في عمل موسيقي
hareket
mouvement
bewegung
movimiento
movimento
حرکت، گردش، تکان، سیر، اقدام، نقل مکان، تغییر مکان، پیشنهاد، ژست، علت، موجب، سبب، هدف، انگیزه، عمل، کنش، بازی، تکان اهسته، فعالیت، سنگ، صخره، تخته سنگ، تخته سنگ یا صخره، سوسو، ارتعاش، نوسان، شلوغی، تکاپو، تلاش، تقلا، هاي و هوي، اغتشاش، هیاهو، اضطراب، اشوب، ضربان قلب، تپش دل، احساسات، بی روحی، بی جانی، جمود، انگیزش، تحریک، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، جنبش نمایان ماه، جنبش ترازویی و حرکت موازنهای، تحرک، نقل و انتقال، مسافرت، نقل و انقال نیرو بوسیلهحرکت، سفر، رعشه، تپش، قابلیت ارتعاش، تردید، جنب