جنبیدن
licenseمعنی کلمه جنبیدن
معنی واژه جنبیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر لازم) [پهلوی: ĵunbītan]
مختصات:
(جُ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
119
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
move | vibrate , vacillate , wag , wiggle , wobble
ترکی
taşımak
فرانسوی
bouger
آلمانی
bewegen
اسپانیایی
para mover
ایتالیایی
spostare
عربی
تحرك | تنقل , لعب , أثار , نزل , باع , استقر , تجول , رحل , قنع , ضحك , قدم إقتراحا , دفع إلى الأمام , خطوة , انتقال , حركة , حركة اللاعب , يتحرك
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «جنبیدن» در زبان فارسی از فعلهای حرکتی است و به معنای حرکت کردن، تکان خوردن یا جابهجا شدن میباشد. در زیر به برخی از قواعد نوشتاری و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
-
نحو و صرف:
- «جنبیدن» به عنوان یک فعل، از نظر صرفی دارای اشکال مختلفی است. مثلاً در زمانهای مختلف از شکلهای زیر استفاده میشود:
- حال: میجنبم، میجنبند
- گذشته: جنبیدم، جنبیدند
- آینده: خواهم جنبید، خواهند جنبید
- «جنبیدن» به عنوان یک فعل، از نظر صرفی دارای اشکال مختلفی است. مثلاً در زمانهای مختلف از شکلهای زیر استفاده میشود:
-
استفاده در جملات:
- این واژه میتواند به عنوان فعل اصلی یا فعل حاشیهای در جملات به کار برود. به عنوان مثال:
- «او در کلاس نمیجنبید.» (فعل اصلی)
- «وقتی که زنگ تفریح به صدا درآمد، بچهها شروع به جنبیدن کردند.» (فعل حاشیهای)
- این واژه میتواند به عنوان فعل اصلی یا فعل حاشیهای در جملات به کار برود. به عنوان مثال:
-
قواعد املایی:
- هنگام نوشتن کلمه «جنبیدن»، باید توجه داشت که از حروف و املای صحیح آن استفاده شود و به صورت صحیح، با حرف «ج» شروع شود.
-
نقشهای مختلف:
- «جنبیدن» میتواند به عنوان فعل متعدی یا لازم به کار برود. به طور کلی، این فعل به طور معمول لازم است، به این معنا که نیازی به مفعول ندارد.
-
ترکیبات و اصطلاحات:
- علاوه بر استفاده مستقل، این کلمه میتواند در ترکیبات و اصطلاحات مختلفی به کار رود. به عنوان مثال: «جنبش اجتماعی» یا «جنبیدن در خواب».
- رسمی و غیررسمی:
- در نوشتارهای رسمی و ادبی، به معنای دقیق و استفاده درست از این کلمه اهمیت ویژهای داده میشود.
این نکات به شما کمک میکند تا در استفاده از کلمه «جنبیدن» دقت بیشتری داشته باشید. اگر سؤالی دیگر در مورد این کلمه یا موارد مرتبط دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- وقتی باران شروع به باریدن کرد، برگها به آرامی شروع به جنبیدن کردند.
- او به خاطر صدای باد درختان، احساس کرد که طبیعت در حال جنبیدن است.
- بچههای کوچک در پارک با شادی و هیجان در حال جنبیدن بودند.