چاک
licenseمعنی کلمه چاک
معنی واژه چاک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-اسم 2- ترك، درز، رخنه، 3- منفذ، سوراخ، شكاف، فاق 4- پارگي، دريدگي 5- پاره، دريده 6- قباله، بنچاق 7- دريچه، پنجره 8- سپيده صبح | ||
انگلیسی | slash, scissor, cut, kerf, slot, slit, tear, rift, slashing, split, fissure, scotch, chink, hack, incision, interstice, rip, stoma, suture, chuck | ||
عربی | خفض، شق، شطب، جرح، فتح طريقا، شرط، شج، تبول، خفض الأسعار، جلد، ضرب، إنتقد بقسوة، جرح بوحشية، انتقد، خفض الرواتب، فتحة، أرض سبخة منخفضة، شق طويل في ثوب | ||
ترکی | ayna | ||
فرانسوی | mandrin | ||
آلمانی | futter | ||
اسپانیایی | arrojar | ||
ایتالیایی | mandrino | ||
مرتبط | شکاف، برش، ضربه سریع، چاک لباس، نشان ممیز، تقسیم، قطع، بریدگی، مقطع، رخ، کلون در، چفت در، شکاف کوچک، روزنه، اشک، پارگی، گریه، سرشک، خراش، دریدگی، انشعاب، نفاق، ترک، نوار چسب اسکاچ، زخم، صدای بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، ضربه، فاصله، سوراخ ریز، منفذ تنفسی، شکاف دهان، بخیه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "چاک" در زبان فارسی دارای چندین معنی و کاربرد است. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
توجه به این نکات میتواند به درک بهتر و استفاده صحیحتر از کلمه "چاک" در نوشتهها کمک کند. | ||
واژه | چاک | ||
معادل ابجد | 24 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | čāk | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | CAk | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی چاک | ||
پخش صوت |
شکاف، تراک، رخنه ، کلمه "چاک" در زبان فارسی دارای چندین معنی و کاربرد است. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم: معنی کلمه: نحوه نوشتن: قواعد نوشتاری: موارد کاربرد: قواعد صرف و نحو: توجه به این نکات میتواند به درک بهتر و استفاده صحیحتر از کلمه "چاک" در نوشتهها کمک کند.
شکافي بدرازا در جامه و تن و غيره
1-اسم
2- ترك، درز، رخنه،
3- منفذ، سوراخ، شكاف، فاق
4- پارگي، دريدگي
5- پاره، دريده
6- قباله، بنچاق
7- دريچه، پنجره
8- سپيده صبح
slash, scissor, cut, kerf, slot, slit, tear, rift, slashing, split, fissure, scotch, chink, hack, incision, interstice, rip, stoma, suture, chuck
خفض، شق، شطب، جرح، فتح طريقا، شرط، شج، تبول، خفض الأسعار، جلد، ضرب، إنتقد بقسوة، جرح بوحشية، انتقد، خفض الرواتب، فتحة، أرض سبخة منخفضة، شق طويل في ثوب
ayna
mandrin
futter
arrojar
mandrino
شکاف، برش، ضربه سریع، چاک لباس، نشان ممیز، تقسیم، قطع، بریدگی، مقطع، رخ، کلون در، چفت در، شکاف کوچک، روزنه، اشک، پارگی، گریه، سرشک، خراش، دریدگی، انشعاب، نفاق، ترک، نوار چسب اسکاچ، زخم، صدای بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ، مزدور، کلنگ، سرفه خشک وکوتاه، ضربه، فاصله، سوراخ ریز، منفذ تنفسی، شکاف دهان، بخیه