چرم
licenseمعنی کلمه چرم
معنی واژه چرم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اديم، پوست، تيماج، پوستدباغيشده | ||
انگلیسی | leather, skin, hide | ||
عربی | جلد، جلد مدبوغ، غطى بالجلد | ||
ترکی | deri | ||
فرانسوی | cuir | ||
آلمانی | leder | ||
اسپانیایی | cuero | ||
ایتالیایی | pelle | ||
مرتبط | بند چرمی، قیش، قیش چرمی، جلد، پوست انسان، خیک، خیگ، پوست خام گاو وگوسفند وغیره | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "چرم" در زبان فارسی به معنای پوست دباغیشدهی حیوانات است که برای تهیهی انواع محصولات مانند کیف، کفش و لباس استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:
در مجموع، کلمه "چرم" جزء واژگان رایج و مهم در زبان فارسی است و آگاهی از ساختارهای نحوی و نگارشی آن در نوشتارهای حرفهای و ادبی کمک میکند. | ||
واژه | چرم | ||
معادل ابجد | 243 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | čarm | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (چَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | Carm | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی چرم | ||
پخش صوت |
پوست انسان و حيوانات، جلد تن انسان و حيوان را گويند کلمه "چرم" در زبان فارسی به معنای پوست دباغیشدهی حیوانات است که برای تهیهی انواع محصولات مانند کیف، کفش و لباس استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته وجود دارد که باید به آنها توجه کرد: املا: کلمه "چرم" به این شکل نوشته میشود و باید مراقب بود که از نوشتن آن به روشهای نادرست مانند "چروم" یا "چرمک" خودداری شود. جمعسازی: جمع کلمه "چرم" به صورت "چرمها" نوشته میشود. این به معنای چند نوع چرم یا محصولات چرم است. نحو: این کلمه معمولاً به عنوان اسم در جملات به کار میرود. برای مثال: صفت: کلمه "چرم" میتواند به عنوان صفت نیز استفاده شود. مثلاً: در مجموع، کلمه "چرم" جزء واژگان رایج و مهم در زبان فارسی است و آگاهی از ساختارهای نحوی و نگارشی آن در نوشتارهای حرفهای و ادبی کمک میکند.
اديم، پوست، تيماج، پوستدباغيشده
leather, skin, hide
جلد، جلد مدبوغ، غطى بالجلد
deri
cuir
leder
cuero
pelle
بند چرمی، قیش، قیش چرمی، جلد، پوست انسان، خیک، خیگ، پوست خام گاو وگوسفند وغیره