جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

časbande
sticky  |

چسبنده

معنی: ‎ - 1 کسي يا چيزي که بديگري چسبد .
‎ - 2 چيزي که داراي چسب باشد .
‎ - 3 ميل کننده منحرف .
327 | 0
مترادف: چسبناك، لزج
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت فاعلی)
مختصات:
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: Casbande
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 124
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
sticky | adhesive , gummy , gooey , viscid , tenacious , inherent , innate , sticktight
ترکی
yapışkan
فرانسوی
collant
آلمانی
klebrig
اسپانیایی
pegajoso
ایتالیایی
appiccicoso
عربی
لزج | دبق , صعب المراس , شائك , صعب , بغيض , نيق , لصوق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "چسبنده" در زبان فارسی به عنوان صفت به کار می‌رود و به معنای چیزی است که به چیزی دیگر می‌چسبد یا می‌تواند بچسبد. در اینجا برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه آورده شده است:

  1. نقطه‌گذاری:

    • در جملات، اگر "چسبنده" در وسط جمله استفاده شود، باید به دقت با دیگر اجزا هم‌خوانی داشته باشد و جملات به شکل صحیح نقطه‌گذاری شوند.
    • مثال: "این ماده چسبنده است."
  2. تطابق:

    • در جملات، بایستی با اسم‌هایی که وصف می‌کند، در جنس و عدد تطابق داشته باشد.
    • مثال: "این نوارها چسبنده هستند." (مرد و زن به یک شکل می‌توانند به کار روند، اما شکل جمع باید به کار برود.)
  3. کاربرد در جملات مختلف:

    • به عنوان صفت: "این چسب بسیار چسبنده است."
    • به عنوان اسم: "چسبنده‌ها استفاده‌های زیادی در صنعت دارند."
  4. ترکیب‌ها:

    • "چسبنده" ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود. مثلاً: "چسبنده‌های قوی" یا "چسبنده‌های صنعتی".
  5. سلسله مراتب صفات:
    • در صورتی که بخواهید از چندین صفت استفاده کنید، قاعده‌ای برای ترتیب آن‌ها وجود دارد.
    • مثال: "چسبنده قوی و سریع".

نکته مهم این است که توجه به ریزه‌کاری‌های نگارشی و ساختاری می‌تواند به بهبود کیفیت نوشتار کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "چسبنده" در جملات آورده شده است:

  1. این فیلتر چسبنده باعث می‌شود که مایعات به راحتی عبور نکنند.
  2. دیوار این اتاق به دلیل گچی بودنش، چسبنده‌تر از بقیه دیوارهاست.
  3. او یک نوشت‌افزار چسبنده خرید که می‌توانست به راحتی روی کاغذ چسبیده شود.
  4. بچه‌ها برای درست کردن کاردستی خود از برچسب‌های چسبنده استفاده کردند.
  5. چسبنده بودن این نوع مواد به افزایش دوام آن کمک می‌کند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: چسبناک، چسبیده، دشوار، سخت، چسبدار، صمغی، کاملا احساساتی، غلیظ وشیره مانند، سر سخت، محکم، سفت، استوار، مستحکم، ذاتی، طبیعی، اصلی، ملازم، درونی، فطری، غریزی، خارچسبنده، ادم سمج و مزاحم

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری