چنبر
licenseمعنی کلمه چنبر
معنی واژه چنبر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- چنبره، حلقه، دايره، 2- طوق، گردنبند، قلاده 3- كمند 4- ترقوه 5- نيمدايره، كمان | ||
انگلیسی | tore, collarbone, circle, clavicle, hoop, loop, ring, channel | ||
عربی | مزق، هدم، قطع، انتزع، اقتلع، إندفع بسرعة، قطع الى قطع صغيرة، نهش، بكى من الفرح، مزق حزنا | ||
ترکی | Çabar | ||
فرانسوی | chabar | ||
آلمانی | chabar | ||
اسپانیایی | chabar | ||
ایتالیایی | chabar | ||
مرتبط | گچ بری، قاش زین، قرپوس زین، ترقوه، دایره، دور، محفل، مدار، حوزه، اخورک، حلقه، تسمه، انگشتر، چنبره، گره، پیچ، حلقه زنی، حلقه طناب، میدان، گود، طنین | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "چنبر" در زبان فارسی به معنای حلقه یا دایرهای است که میتواند به صورت استعاری نیز به کار رود. برای نوشتن و استفاده از این کلمه در متنهای فارسی، باید به چند نکته زبانشناختی و نگارشی توجه کرد: ۱. استفاده صحیح از کلمه: "چنبر" میتواند در ترکیبها و عباراتی مانند "چنبر ارتباطات"، "چنبر آتش"، و غیره قرار گیرد. در این موارد، باید توجه کرد که معنی ترکیب با کلمه اصلی در متن سازگار باشد. ۲. قواعد املایی: "چنبر" بدون هیچگونه تغییر در املای خود نوشته میشود و باید از نگارشهای نادرست یا اشتباه پرهیز کرد. ۳. علامات نگارشی: هنگام استفاده از "چنبر" در جملات، باید به استفاده صحیح از نشانههای نگارشی توجه نمود. مثلاً اگر در آغاز یا پایان جمله باشد، باید رعایت قواعد نقطهگذاری و حروف اضافه (مانند "و" یا "که") را در نظر گرفت. ۴. توجه به همآوایی: کلمه "چنبر" از نظر آوایی ممکن است با کلمات دیگر همقافیه باشد. میتوان از این قافیهها در شعر یا نثر ادبی استفاده کرد. ۵. قید زمان و محل: در صورت نیاز به مشخص کردن زمان یا محل در جملاتی که "چنبر" به کار رفته، لازم است اطلاعات دقیقی ارائه شود تا مفهوم به درستی منتقل گردد. بهطور کلی، استفاده درست از کلمه "چنبر" میتواند به غنای متن کمک کند و دقت در نگارش و رعایت قواعد زبان فارسی از اهمیت بالایی برخوردار است. | ||
واژه | چنبر | ||
معادل ابجد | 255 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | čambar | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: čambar] | ||
مختصات | (چَ بَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | Canbar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی چنبر | ||
پخش صوت |
محيط دايره را گويند کلمه "چنبر" در زبان فارسی به معنای حلقه یا دایرهای است که میتواند به صورت استعاری نیز به کار رود. برای نوشتن و استفاده از این کلمه در متنهای فارسی، باید به چند نکته زبانشناختی و نگارشی توجه کرد: ۱. استفاده صحیح از کلمه: "چنبر" میتواند در ترکیبها و عباراتی مانند "چنبر ارتباطات"، "چنبر آتش"، و غیره قرار گیرد. در این موارد، باید توجه کرد که معنی ترکیب با کلمه اصلی در متن سازگار باشد. ۲. قواعد املایی: "چنبر" بدون هیچگونه تغییر در املای خود نوشته میشود و باید از نگارشهای نادرست یا اشتباه پرهیز کرد. ۳. علامات نگارشی: هنگام استفاده از "چنبر" در جملات، باید به استفاده صحیح از نشانههای نگارشی توجه نمود. مثلاً اگر در آغاز یا پایان جمله باشد، باید رعایت قواعد نقطهگذاری و حروف اضافه (مانند "و" یا "که") را در نظر گرفت. ۴. توجه به همآوایی: کلمه "چنبر" از نظر آوایی ممکن است با کلمات دیگر همقافیه باشد. میتوان از این قافیهها در شعر یا نثر ادبی استفاده کرد. ۵. قید زمان و محل: در صورت نیاز به مشخص کردن زمان یا محل در جملاتی که "چنبر" به کار رفته، لازم است اطلاعات دقیقی ارائه شود تا مفهوم به درستی منتقل گردد. بهطور کلی، استفاده درست از کلمه "چنبر" میتواند به غنای متن کمک کند و دقت در نگارش و رعایت قواعد زبان فارسی از اهمیت بالایی برخوردار است.
1- چنبره، حلقه، دايره،
2- طوق، گردنبند، قلاده
3- كمند
4- ترقوه
5- نيمدايره، كمان
tore, collarbone, circle, clavicle, hoop, loop, ring, channel
مزق، هدم، قطع، انتزع، اقتلع، إندفع بسرعة، قطع الى قطع صغيرة، نهش، بكى من الفرح، مزق حزنا
Çabar
chabar
chabar
chabar
chabar
گچ بری، قاش زین، قرپوس زین، ترقوه، دایره، دور، محفل، مدار، حوزه، اخورک، حلقه، تسمه، انگشتر، چنبره، گره، پیچ، حلقه زنی، حلقه طناب، میدان، گود، طنین