چنگ
licenseمعنی کلمه چنگ
معنی واژه چنگ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- چنگال، مخلب 2- منقار، تك، نوك 3- پنجه، دست 4- اختيار 5- ساز 6- پنجه، خميده 7- قلاب، كجك | ||
انگلیسی | harp, grip, lyre, claw, clutch, nail, grapple, paw, grapnel, gripe, pad, trombone, hang | ||
عربی | القيثارة | ||
ترکی | arp | ||
فرانسوی | harpe | ||
آلمانی | harfe | ||
اسپانیایی | arpa | ||
ایتالیایی | arpa | ||
مرتبط | غربال، الک، سرند، گریپ، نهر کوچک، چنگ زنی، نزله وبایی نای، ادراک و دریافت، ناخن، سرپنجه جانوران، سر چنگ، کلاچ، کلاج، وضع دشوار، میخ، میخ سرپهن، سم، گلاویزی، دست بگریبانی، پا، چنگک یا قلاب کشتی، چنگک، قلاب چند شاخهای، لنگر، گله، شکایت، گیر، تسلط، درد سخت، لایی، دفترچه یادداشت، لایه، تشک، پشتی، ترومبون، شیپور قدیمی، شیپور دارای قسمت میانی متحرک | ||
واژه | چنگ | ||
معادل ابجد | 73 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | čeng | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم) (زیستشناسی) | ||
مختصات | (چُ) (اِ.) | ||
آواشناسی | Cang | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی چنگ | ||
پخش صوت |
منقار جانوران و مرغان
خميده و منحني و انگشت دست انسان و پنجه و چنگال درندگان
را گويند
1- چنگال، مخلب
2- منقار، تك، نوك
3- پنجه، دست
4- اختيار
5- ساز
6- پنجه، خميده
7- قلاب، كجك
harp, grip, lyre, claw, clutch, nail, grapple, paw, grapnel, gripe, pad, trombone, hang
القيثارة
arp
harpe
harfe
arpa
arpa
غربال، الک، سرند، گریپ، نهر کوچک، چنگ زنی، نزله وبایی نای، ادراک و دریافت، ناخن، سرپنجه جانوران، سر چنگ، کلاچ، کلاج، وضع دشوار، میخ، میخ سرپهن، سم، گلاویزی، دست بگریبانی، پا، چنگک یا قلاب کشتی، چنگک، قلاب چند شاخهای، لنگر، گله، شکایت، گیر، تسلط، درد سخت، لایی، دفترچه یادداشت، لایه، تشک، پشتی، ترومبون، شیپور قدیمی، شیپور دارای قسمت میانی متحرک