چهره
licenseمعنی کلمه چهره
معنی واژه چهره
چهره
اطلاعات بیشتر واژه
کلمه "چهره" در زبان فارسی به معنای صورت یا نمای ظاهری انسان یا شیء است و به دلایل مختلف در نوشتار و گفتار به کار میرود. برای نگارش صحیح این کلمه و استفاده درست از آن، قواعد زیر را در نظر داشته باشید:
-
نحوه نوشتن: کلمه "چهره" باید بدون هیچ گونه اشتباه املایی نوشته شود.
-
آوایی و هجایی: "چهره" میتواند به صورت هجایی به این روش تقسیمبندی شود: چِه-رِه. در این کلمه، "چ" و "ه" حرف صدادار و "ر" حرف بیصداست.
-
معانی و کاربردها:
- صورت: در معنای ظاهری انسان یا موجود دیگر استفاده میشود. مثلاً: "چهره او زیباست."
- نمای ظاهری اشیاء: đôi گاه در توصیف برخی اشیاء به کار میرود: "چهره ساختمان جدید تغییر یافته است."
- در اصطلاحات ادبی: ممکن است در شعر و نثر به صورت توصیفی برای شخصیتهای داستانی یا احساسات به کار رود.
-
قواعد نگارشی:
- فاصله: از کلمه "چهره" پس از آن باید به صورت صحیح فاصله داده شود.
- نقطهگذاری: اگر در انتهای یک جمله قرار گیرد، باید با نقطه یا علامت مناسب پایان یابد.
- ترکیبها و عبارات:
- "چهرهای" (به عنوان صفت): مانند "چهرهای خندان" یا "چهرهای نگران"
- "چهرهپردازی": به معنای زیبایی یا آرایش چهره.
- "چهرههای مختلف": برای اشاره به تنوع در ظواهر یا احساسات.
استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی باعث میشود نوشتههای شما شفاف و قابل فهم باشد.
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "چهره" در جمله آمده است:
- چهره ی او پر از شادی و خوشحالی بود.
- در عکسی که گرفتیم، چهره ی همه اعضای خانواده نمایان بود.
- او با چهره ی خسته به خانه برگشت.
- هنرمند توانست با قلم خود، چهره ی شخصیت اصلی داستان را به زیبایی ترسیم کند.
- چهره ی جدید شهر با ساخت و سازهای جدید تغییر کرده است.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!