جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "چهره" در زبان فارسی به معنای صورت یا نمای ظاهری انسان یا شیء است و به دلایل مختلف در نوشتار و گفتار به کار میرود. برای نگارش صحیح این کلمه و استفاده درست از آن، قواعد زیر را در نظر داشته باشید:
نحوه نوشتن: کلمه "چهره" باید بدون هیچ گونه اشتباه املایی نوشته شود.
آوایی و هجایی: "چهره" میتواند به صورت هجایی به این روش تقسیمبندی شود: چِه-رِه. در این کلمه، "چ" و "ه" حرف صدادار و "ر" حرف بیصداست.
معانی و کاربردها:
صورت: در معنای ظاهری انسان یا موجود دیگر استفاده میشود. مثلاً: "چهره او زیباست."
نمای ظاهری اشیاء: đôi گاه در توصیف برخی اشیاء به کار میرود: "چهره ساختمان جدید تغییر یافته است."
در اصطلاحات ادبی: ممکن است در شعر و نثر به صورت توصیفی برای شخصیتهای داستانی یا احساسات به کار رود.
قواعد نگارشی:
فاصله: از کلمه "چهره" پس از آن باید به صورت صحیح فاصله داده شود.
نقطهگذاری: اگر در انتهای یک جمله قرار گیرد، باید با نقطه یا علامت مناسب پایان یابد.
ترکیبها و عبارات:
"چهرهای" (به عنوان صفت): مانند "چهرهای خندان" یا "چهرهای نگران"
"چهرهپردازی": به معنای زیبایی یا آرایش چهره.
"چهرههای مختلف": برای اشاره به تنوع در ظواهر یا احساسات.
استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی باعث میشود نوشتههای شما شفاف و قابل فهم باشد.
مثال برای واژه
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "چهره" در جمله آمده است:
چهره ی او پر از شادی و خوشحالی بود.
در عکسی که گرفتیم، چهره ی همه اعضای خانواده نمایان بود.
او با چهره ی خسته به خانه برگشت.
هنرمند توانست با قلم خود، چهره ی شخصیت اصلی داستان را به زیبایی ترسیم کند.
چهره ی جدید شهر با ساخت و سازهای جدید تغییر کرده است.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
روي صورت . 1- رخ، رخساره، رخسار، روي، سيما، صورت، عارض، عذار، قيافه، گونه، لقا، وجه
2- وجهه
3- شخصيت
4- سطح، رويه
5- نما، شكل face, visage, puss, feature, kisser, physiognomy وجه، سطح، ملامح، مظهر، سحنة، مخادع، شخصية بارزة، هيئة، مظهر خارجي، نهاية نفق المنجم، وقاحة، كسا، تقنع، غطى، قابل، طلب إلى، اتجه، واجه، أدار وجهه yüz la face das gesicht la cara la faccia رو، قیافه، قبال، منظر، سیما، گربه، دخترک، لب، زن جوان، خصیصه، خصوصیات، جنبه، خاصیت، ترکیب، بوسنده، ماچ کننده، فراست، قیافه شناسی، سیما شناسی
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "چهره" در زبان فارسی به معنای صورت یا نمای ظاهری انسان یا شیء است و به دلایل مختلف در نوشتار و گفتار به کار میرود. برای نگارش صحیح این کلمه و استفاده درست از آن، قواعد زیر را در نظر داشته باشید:
نحوه نوشتن: کلمه "چهره" باید بدون هیچ گونه اشتباه املایی نوشته شود.
آوایی و هجایی: "چهره" میتواند به صورت هجایی به این روش تقسیمبندی شود: چِه-رِه. در این کلمه، "چ" و "ه" حرف صدادار و "ر" حرف بیصداست.
معانی و کاربردها:
صورت: در معنای ظاهری انسان یا موجود دیگر استفاده میشود. مثلاً: "چهره او زیباست."
نمای ظاهری اشیاء: đôi گاه در توصیف برخی اشیاء به کار میرود: "چهره ساختمان جدید تغییر یافته است."
در اصطلاحات ادبی: ممکن است در شعر و نثر به صورت توصیفی برای شخصیتهای داستانی یا احساسات به کار رود.
قواعد نگارشی:
فاصله: از کلمه "چهره" پس از آن باید به صورت صحیح فاصله داده شود.
نقطهگذاری: اگر در انتهای یک جمله قرار گیرد، باید با نقطه یا علامت مناسب پایان یابد.
ترکیبها و عبارات:
"چهرهای" (به عنوان صفت): مانند "چهرهای خندان" یا "چهرهای نگران"
"چهرهپردازی": به معنای زیبایی یا آرایش چهره.
"چهرههای مختلف": برای اشاره به تنوع در ظواهر یا احساسات.
استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی باعث میشود نوشتههای شما شفاف و قابل فهم باشد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "چهره" در جمله آمده است:
چهره ی او پر از شادی و خوشحالی بود.
در عکسی که گرفتیم، چهره ی همه اعضای خانواده نمایان بود.
او با چهره ی خسته به خانه برگشت.
هنرمند توانست با قلم خود، چهره ی شخصیت اصلی داستان را به زیبایی ترسیم کند.
چهره ی جدید شهر با ساخت و سازهای جدید تغییر کرده است.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر