حائل
licenseمعنی کلمه حائل
معنی واژه حائل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | barrier, buffer, delimiter, buttress, louver, stanchion, coaming, guard, louvre, pall, shutter, stay, stayer, believe | ||
عربی | متعادل | ||
ترکی | tampon | ||
فرانسوی | tampon | ||
آلمانی | puffer | ||
اسپانیایی | buffer | ||
ایتالیایی | respingente | ||
مرتبط | مانع، سد، حصار، نرده یا مانع عبور دشمن، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، شمع پشتیبان دیوار، پایه، پشتیبان، بادگیر، گنبد روزنه دار، برای روشنایی یا دودکش، دودکش بخاری، منفذدودکش، تیر، شمع، نگهدار، سایبان یا چادر جلو مغازه، ظرف لبه بلند، گارد، نگهبان، محافظ، پاسدار، پاسبان، پرده، تابوت محتوی مرده، پارچه ضخیم روی تابوت یا قبر، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری، توقف، تکیه، ایست، عصاء، نگاهدار، کسی یا چیزی که توقف میکند | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حائل" یک اسم است و به معنای «میانجی» یا «فاصله» به کار میرود. در زبان فارسی، برای استفاده درست از این کلمه و نگارش صحیح آن، میتوان به موارد زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "حائل" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | حائل | ||
معادل ابجد | 40 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | hā'(y)el | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی] | ||
آواشناسی | hA'el | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حائل | ||
پخش صوت |
بچه شتر ماده تازه متولد شده ، کلمه "حائل" یک اسم است و به معنای «میانجی» یا «فاصله» به کار میرود. در زبان فارسی، برای استفاده درست از این کلمه و نگارش صحیح آن، میتوان به موارد زیر توجه کرد: نحوهی نوشتار: "حائل" باید به همین صورت و بدون تغییرات نگارش شود. کاربرد: این کلمه معمولاً برای بیان فاصله یا حائل بودن بین دو چیز یا مفهوم به کار میرود. مثلاً: فعل و صفت مرتبط: میتوان از فعلهایی مانند "حائل بودن" یا صفتهایی مانند "حائل" در جملات استفاده کرد. به عنوان مثال: نقطهگذاری: در استفاده از "حائل" در متن، توجه به نقطهگذاری و جملات متصل و جدا ضروری است. پس از کلمه "حائل"، بسته به ساختار جمله ممکن است نیاز به نقطه، ویرگول یا دیگر نشانهها باشد. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "حائل" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
نعت فاعلي از حول و حيل، رنگ برگشته
barrier, buffer, delimiter, buttress, louver, stanchion, coaming, guard, louvre, pall, shutter, stay, stayer, believe
متعادل
tampon
tampon
puffer
buffer
respingente
مانع، سد، حصار، نرده یا مانع عبور دشمن، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، شمع پشتیبان دیوار، پایه، پشتیبان، بادگیر، گنبد روزنه دار، برای روشنایی یا دودکش، دودکش بخاری، منفذدودکش، تیر، شمع، نگهدار، سایبان یا چادر جلو مغازه، ظرف لبه بلند، گارد، نگهبان، محافظ، پاسدار، پاسبان، پرده، تابوت محتوی مرده، پارچه ضخیم روی تابوت یا قبر، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری، توقف، تکیه، ایست، عصاء، نگاهدار، کسی یا چیزی که توقف میکند