حادث شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه حادث شدن
معنی واژه حادث شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پديدآمدن، ظاهر شدن، پيدا شدن، ظهور كردن 2- ايجاد شدن، به وجود آمدن، خلق شدن 3- رخدادن، به وقوع پيوستن، اتفاق افتادن | ||
انگلیسی | happen | ||
عربی | حدث، صادف، وقع، جد، يحدث | ||
واژه | حادث شدن | ||
معادل ابجد | 867 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حادث شدن | ||
پخش صوت |
اتفاق افتادن، پيدا شدن، واقع گرديدن
1- پديدآمدن، ظاهر شدن، پيدا شدن، ظهور كردن
2- ايجاد شدن، به وجود آمدن، خلق شدن
3- رخدادن، به وقوع پيوستن، اتفاق افتادن
happen
حدث، صادف، وقع، جد، يحدث