حالی کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه حالی کردن
معنی واژه حالی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- فهماندن، تفهيم كردن، متوجه ساختن، ملتفت كردن، آگاه ساختن | ||
متضاد | حالي شدن 1- ادب كردن، آدم كردن | ||
انگلیسی | while | ||
عربی | بينما، في حين، عندما، على الرغم من، و، ريثما، ما دام، فترة، برهة، مدة، مدة قصيرة، حتى، حتى ذلك الحين، قطع الوقت | ||
واژه | حالی کردن | ||
معادل ابجد | 323 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مختصات | (عا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حالی کردن | ||
پخش صوت |
- 1 خوشيدن خوش گشتن - 2 آگاهاندن
(مصدر) فهماندن فهمانيدن .
1- فهماندن، تفهيم كردن، متوجه ساختن، ملتفت كردن، آگاه ساختن
حالي شدن
1- ادب كردن، آدم كردن
while
بينما، في حين، عندما، على الرغم من، و، ريثما، ما دام، فترة، برهة، مدة، مدة قصيرة، حتى، حتى ذلك الحين، قطع الوقت