حدوث
licenseمعنی کلمه حدوث
معنی واژه حدوث
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پيدايش، نوپيدايي، نوظهوري | ||
متضاد | قدم 1- وقوع 2- اتفاق افتادن، روي دادن 3- به وجود آمدن، حادث شدن، پديدآمدن، ايجاد شدن | ||
انگلیسی | hadith | ||
عربی | الحديث | ||
ترکی | oluşum | ||
فرانسوی | occurrence | ||
آلمانی | auftreten | ||
اسپانیایی | ocurrencia | ||
ایتالیایی | evento | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، واژه "حدوث" به معنای "پدید آمدن" یا "به وجود آمدن" استفاده میشود و معمولاً در متون رسمی و فلسفی به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
بهطور کلی، رعایت این نکات به شما کمک میکند تا از واژه "حدوث" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | حدوث | ||
معادل ابجد | 518 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | hodus | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی، مقابلِ قِدَم] [قدیمی] | ||
مختصات | (حُ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | hodus | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حدوث | ||
پخش صوت |
نوشدن، نو پيدا شدن چيزي، نو آمدن، وجود بعد از عدم در زبان فارسی، واژه "حدوث" به معنای "پدید آمدن" یا "به وجود آمدن" استفاده میشود و معمولاً در متون رسمی و فلسفی به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را مد نظر قرار دهید: شکل صحیح نوشته: واژه "حدوث" به این صورت نوشته میشود و لازم است از املای صحیح آن اطمینان حاصل کنید. جایگاه در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان اسم و در جملات خبری یا توصیفی به کار میرود. به عنوان مثال: "حدوث این واقعه مورد توجه بسیاری قرار گرفت." فعلهای مرتبط: برای بیان مفهوم "حدوث"، از فعلهایی مانند "رخ دادن"، "اتفاق افتادن" یا "پدید آمدن" میتوان استفاده کرد. به عنوان مثال: "حدوث این پدیده به دلیل تغییرات اقلیمی است." استفاده در متون فلسفی: در متون فلسفی، ممکن است این کلمه بیشتر مورد استفاده قرار گیرد و در توضیحات مربوط به نظریهها یا مفاهیم abstract به کار برود. بهطور کلی، رعایت این نکات به شما کمک میکند تا از واژه "حدوث" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتار خود استفاده کنید.
1- پيدايش، نوپيدايي، نوظهوري
قدم
1- وقوع
2- اتفاق افتادن، روي دادن
3- به وجود آمدن، حادث شدن، پديدآمدن، ايجاد شدن
hadith
الحديث
oluşum
occurrence
auftreten
ocurrencia
evento