حدود
licenseمعنی کلمه حدود
معنی واژه حدود
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | limit,range,periphery,precinct,ambit,scantling,gamut,module,purview,run,tether,verge | ||
عربی | حد، حدود، نهاية، بلا حدود، أمد، بلغ أقصاه، قصر، قيد، حدد، تخم حدود، نقص، اختصر | ||
ترکی | hakkında | ||
فرانسوی | À propos | ||
آلمانی | um | ||
اسپانیایی | acerca de | ||
ایتالیایی | di | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حدود" به معنای مرزها، حدها یا اندازهها در زبان فارسی استفاده میشود. در اینجا چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
این قواعد به شما کمک میکند تا به درستی از کلمه "حدود" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. اگر سوال دیگری در این زمینه دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم! | ||
واژه | حدود | ||
معادل ابجد | 22 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | hodud | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ حدّ] | ||
مختصات | (حُ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | hodud | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حدود | ||
پخش صوت |
نواحي، اطراف، حوالي کلمه "حدود" به معنای مرزها، حدها یا اندازهها در زبان فارسی استفاده میشود. در اینجا چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: جمع: کلمه "حدود" خود جمع است و به معنای مرزها یا محدودهها به کار میرود. بنابراین نیازی به جمع بستن مجدد آن نیست. کاربرد در جملات: "حدود" معمولاً به همراه حرف تعریف "در" یا "به" به کار میرود. به عنوان مثال: نقطهگذاری: اگر "حدود" در جمله به عنوان یک قید زمان یا مقدار استفاده شود، ممکن است فرمتهای مختلفی وجود داشته باشد. مثلاً: همنشینی: هنگامی که "حدود" به عنوان قید استفاده میشود، معمولاً با عدد یا نام مشخصی همراه است. مانند: این قواعد به شما کمک میکند تا به درستی از کلمه "حدود" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. اگر سوال دیگری در این زمینه دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
limit,range,periphery,precinct,ambit,scantling,gamut,module,purview,run,tether,verge
حد، حدود، نهاية، بلا حدود، أمد، بلغ أقصاه، قصر، قيد، حدد، تخم حدود، نقص، اختصر
hakkında
À propos
um
acerca de
di