حرام
licenseمعنی کلمه حرام
معنی واژه حرام
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ممنوع، تحريمشده 2- غيرقانوني، غيرشرعي 3- ناروا، ناشايست، 4- نامشروع، غيرشرعي (مال) | ||
متضاد | حلال، روا 1- ناممكن 2- تلخ، ناگوار 3- ضايع، تباه، منغص 4- نابود، نفله | ||
انگلیسی | unlawful, illegal, ill-gotten, taboo, tabu, forbidden | ||
عربی | مُحرَّم | ||
ترکی | yasaklı | ||
فرانسوی | interdit | ||
آلمانی | verboten | ||
اسپانیایی | prohibido | ||
ایتالیایی | vietato | ||
مرتبط | غیر قانونی، خلاف شرع، غیر مشروع، غیر مجاز، نا مشروع، با وسایل غیر مشروع بدست امده، تابو، منع یا نهی مذهبی، حرام شمرده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حرام" در فارسی به معنای ممنوع و ناپسند از نظر شرعی و اخلاقی است. در زیر به برخی از نکات و قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میشود:
در نهایت، رعایت نکات نگارشی و دقت در انتخاب کلمات میتواند به بهبود کیفیت نوشتار کمک کند. | ||
واژه | حرام | ||
معادل ابجد | 249 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | harām | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ حَلال] | ||
مختصات | (حَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | harAm | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حرام | ||
پخش صوت |
منع کردن، ممنوع کردن چيزي را، ناروا شدن، حرام بودن کلمه "حرام" در فارسی به معنای ممنوع و ناپسند از نظر شرعی و اخلاقی است. در زیر به برخی از نکات و قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میشود: نحوه نوشتن: کلمه "حرام" باید به صورت صحیح و با حروف فارسی نوشته شود. استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان صفت در جملات به کار رود. به عنوان مثال: ترکیب با دیگر کلمات: "حرام" میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود تا معانی دقتدار بیشتری به دست آید. مانند: عدم استفاده: در نوشتار رسمی و علمی، باید از بهکار بردن کلمات و عبارات غیررسمی و غیرادبی خودداری کرد. استفاده از "حرام" در متون مذهبی و فرهنگی نادرست نیست، اما باید به بافت متن توجه کرد. در نهایت، رعایت نکات نگارشی و دقت در انتخاب کلمات میتواند به بهبود کیفیت نوشتار کمک کند.
1- ممنوع، تحريمشده
2- غيرقانوني، غيرشرعي
3- ناروا، ناشايست،
4- نامشروع، غيرشرعي (مال)
حلال، روا
1- ناممكن
2- تلخ، ناگوار
3- ضايع، تباه، منغص
4- نابود، نفله
unlawful, illegal, ill-gotten, taboo, tabu, forbidden
مُحرَّم
yasaklı
interdit
verboten
prohibido
vietato
غیر قانونی، خلاف شرع، غیر مشروع، غیر مجاز، نا مشروع، با وسایل غیر مشروع بدست امده، تابو، منع یا نهی مذهبی، حرام شمرده