جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hessi
sensory  |

حسی

معنی: آنچه با حس ظاهر ادراک شود
344 | 0
مترادف: 1- مربوطبه حس 2- محسوس
متضاد: معقول
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت نسبی، منسوب به حس) [عربی. فارسی، مقابلِ عقلی]
مختصات: (حِ یِّ) [ ع . ] (ص نسب .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: hessi
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 78
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
sensory | intuitive , sensorial , sensational , sensor
ترکی
duyusal
فرانسوی
sensoriel
آلمانی
sensorisch
اسپانیایی
sensorial
ایتالیایی
sensoriale
عربی
حسي | شعوري , مورد ناقل للعصب , الحسية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "حسی" در زبان فارسی به عنوان یک صفت به کار می‌رود و به معنای "وابسته به حس" است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نحوه نگارش آن، توجه به چند نکته مهم است:

  1. نحوه نوشتن: کلمه "حسی" به صورت صحیح با "ح" و "س" و "ی" نوشته می‌شود.

  2. جایگاه کلمه: "حسی" معمولاً به عنوان صفتی برای توصیف اسم‌ها استفاده می‌شود. مثلاً در عباراتی مانند "تجربه حسی" یا "درک حسی".

  3. چندگانگی: صفت "حسی" معمولاً به صورت مفرد و جمع به کار می‌رود. برای جمع ساختن آن، می‌توان از ترکیباتی مانند "احساسات حسی" استفاده کرد.

  4. رابطه با سایر کلمات: این کلمه می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود و معانی خاص‌تری به خود بگیرد. مثلاً "تجربه حسی" به معنای تجربه‌ای که از طریق حس‌ها حاصل می‌شود.

  5. معنای ضمنی: کلمه "حسی" معمولاً به احساسات و تجربیات غیرمادی مربوط می‌شود و در متون ادبی و هنری به وفور به کار می‌رود.

با رعایت این نکات می‌توان از کلمه "حسی" به درستی و به شکل مؤثری در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "حسی" در جمله آورده‌ام:

  1. او یک تجربه حسی منحصر به فرد را در طبیعت داشت.
  2. موسیقی می‌تواند احساسات حسی عمیقی را در ما بیدار کند.
  3. بسیاری از هنرمندان سعی می‌کنند با آثار خود واکنش‌های حسی مخاطب را تحریک کنند.
  4. فیلم‌های جالب معمولاً دارای صحنه‌های حسی و جذابی هستند که تماشاگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
  5. عطرها می‌توانند حسی خاص ایجاد کنند و خاطرات را زنده نمایند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: حساس، وابسته به مرکز احساس، بصیر، مستقیما درک کننده، مبنی بر درک یا انتقال مستقیم، شورانگیز، مهیج، احساساتی، موثر، ضبط کننده، عضو حسی، حس

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری