احاطه کردن
licenseمعنی کلمه احاطه کردن
معنی واژه احاطه کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | hem, corral, encompass, beset, environ, impale, ring, beleaguer, cincture, circle, circuit, clip, encircle, ensphere, envelop, girdle, hedge, hoop, insphere, laager, orb, pale, skirt, sphere, whelm, surround | ||
عربی | هدب، تنحنح، حافة، حاشية الثوب، نحنحة، تلعثم، خنصر، تردد فى الكلام، خاط الحاشية، طوق، جعل للثوب حاشية | ||
مرتبط | لبه دار کردن، تمجمج کردن، حاشیه دار کردن، سجاف کردن، کناره دار کردن، حصار درست کردن، در بر گرفتن، دور گرفتن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، مزین کردن، حمله کردن بر، بستوه اوردن، دور زدن، محاصره کردن، دور کسی یا چیزی را گرفتن، بر چوب اویختن، سوراخ کردن، چهار میل کردن، محدود کردن، میله کشیدن، زنگ زدن، چرخ خوردن، گرد امدن، کمر چیزی را بستن، مدور ساختن، دور چیزی گشتن، در مداری سفر کردن، چیدن، کوتاه کردن، بغل گرفتن، محکم گرفتن، در برداشتن، محصور کردن، بصورت کروی در اوردن، پیچیدن، پوشاندن، در لفاف گذاشتن، دور چیزی را گرفتن، فرا گرفتن، حلقهای بریدن، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، طفره زدن، از زیر در رفتن، حلقه زدن به، تسمه زدن، در اردو مسکن گزیدن، بدور مدار معینی گشتن، بدور چیزی گشتن، کروی شدن، رنگ پریده شدن، رنگ رفتن، میله دار کردن، در میان نرده محصور کردن، دامن دوختن، دامن دار کردن، حاشیه گذاشتن به، از کنار چیزی رد شدن، بصورت کره دراوردن، چپه کردن، غرق کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "احاطه کردن" در زبان فارسی به معنای فراگرفتن یا دور کردن چیزی است. به طور کلی، قواعد نگارشی استفاده از این کلمه به شرح زیر است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "احاطه کردن" در جملات خود به درستی استفاده کنید. | ||
واژه | احاطه کردن | ||
معادل ابجد | 298 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی احاطه کردن | ||
پخش صوت |
پروستن کلمه "احاطه کردن" در زبان فارسی به معنای فراگرفتن یا دور کردن چیزی است. به طور کلی، قواعد نگارشی استفاده از این کلمه به شرح زیر است: استفاده از فعل: "احاطه کردن" یک فعل است و به صورت منفی "احاطه نکردن" نیز میتواند استفاده شود. مصدر و فعل: به صورت مصدر میتوانید از آن به عنوان "احاطه" نیز استفاده کنید. فعل متعدی: "احاطه کردن" معمولاً به دنبال یک مفعول به کار میرود. قیدها و صفتها: میتوانید با استفاده از قیدهای مختلف یا صفتها، معنی کلمه را تقویت کنید. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "احاطه کردن" در جملات خود به درستی استفاده کنید.
(مصدر) - 1 گرد چيزي برآمدن
- 2 فرا گرفتن چيزي بطور کامل .
hem, corral, encompass, beset, environ, impale, ring, beleaguer, cincture, circle, circuit, clip, encircle, ensphere, envelop, girdle, hedge, hoop, insphere, laager, orb, pale, skirt, sphere, whelm, surround
هدب، تنحنح، حافة، حاشية الثوب، نحنحة، تلعثم، خنصر، تردد فى الكلام، خاط الحاشية، طوق، جعل للثوب حاشية
لبه دار کردن، تمجمج کردن، حاشیه دار کردن، سجاف کردن، کناره دار کردن، حصار درست کردن، در بر گرفتن، دور گرفتن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، مزین کردن، حمله کردن بر، بستوه اوردن، دور زدن، محاصره کردن، دور کسی یا چیزی را گرفتن، بر چوب اویختن، سوراخ کردن، چهار میل کردن، محدود کردن، میله کشیدن، زنگ زدن، چرخ خوردن، گرد امدن، کمر چیزی را بستن، مدور ساختن، دور چیزی گشتن، در مداری سفر کردن، چیدن، کوتاه کردن، بغل گرفتن، محکم گرفتن، در برداشتن، محصور کردن، بصورت کروی در اوردن، پیچیدن، پوشاندن، در لفاف گذاشتن، دور چیزی را گرفتن، فرا گرفتن، حلقهای بریدن، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، طفره زدن، از زیر در رفتن، حلقه زدن به، تسمه زدن، در اردو مسکن گزیدن، بدور مدار معینی گشتن، بدور چیزی گشتن، کروی شدن، رنگ پریده شدن، رنگ رفتن، میله دار کردن، در میان نرده محصور کردن، دامن دوختن، دامن دار کردن، حاشیه گذاشتن به، از کنار چیزی رد شدن، بصورت کره دراوردن، چپه کردن، غرق کردن