حفظ
licenseمعنی کلمه حفظ
معنی واژه حفظ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- صيانت، محارست، محافظت، نگهداري 2- پشتيباني، حمايت 3- ازبر كردن، بهخاطر سپردن | ||
متضاد | فراموش كردن، ذهول 1- بر 2- بهخاطرسپاري 3- ضبط 4- پاس 5- ياد، ذهن، خاطر 6- حافظه | ||
انگلیسی | preservation,protection,retinue | ||
عربی | يحفظ | ||
ترکی | kale | ||
فرانسوی | garder | ||
آلمانی | halten | ||
اسپانیایی | mantener | ||
ایتالیایی | mantenere | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حفظ" در زبان فارسی به معنای نگهداری و مراقبت از چیزی است. در مورد قواعد نگارشی و دستوری این کلمه، چند نکته وجود دارد:
توجه به این نکات در نوشتار و گفتار کمک میکند تا ارتباط بهتری برقرار شود و معنی مورد نظر به خوبی منتقل گردد. | ||
واژه | حفظ | ||
معادل ابجد | 988 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | hefz | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (حِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | hefz | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حفظ | ||
پخش صوت |
نگهداشتن، نگهداري کلمه "حفظ" در زبان فارسی به معنای نگهداری و مراقبت از چیزی است. در مورد قواعد نگارشی و دستوری این کلمه، چند نکته وجود دارد: نقطهگذاری: کلمه "حفظ" باید در متن به درستی و در جای مناسب قرار گیرد. اگر در جملات مختلف به کار میرود، باید توجه داشت که در پایان جمله نقطه و در محل نیاز، ویرگول یا دیگر نشانههای نگارشی به کار رود. ترکیبها: "حفظ" ممکن است به عنوان یک فعل در ترکیبهای مختلف به کار رود؛ مثل "حفظ کردن"، "حفظ سلامت"، "حفظ اطلاعات" و غیره. در این موارد، قواعد مربوط به فعل و اسم که در جملات استفاده میشوند، باید رعایت شود. تطابق: در جملات، اگر "حفظ" به عنوان اسم یا فعل به کار رود، باید با جمله و زمان آن تطابق داشته باشد. به عنوان مثال: "او باید اطلاعات را حفظ کند". نقش کلمه: "حفظ" میتواند به عنوان اسم یا فعل در جملات به کار رود. در صورت استفاده به عنوان اسم، لازم است توجه شود که برای توصیف آن ممکن است از صفتها یا قیدهای مختلف استفاده گردد. توجه به این نکات در نوشتار و گفتار کمک میکند تا ارتباط بهتری برقرار شود و معنی مورد نظر به خوبی منتقل گردد.
1- صيانت، محارست، محافظت، نگهداري
2- پشتيباني، حمايت
3- ازبر كردن، بهخاطر سپردن
فراموش كردن، ذهول
1- بر
2- بهخاطرسپاري
3- ضبط
4- پاس
5- ياد، ذهن، خاطر
6- حافظه
preservation,protection,retinue
يحفظ
kale
garder
halten
mantener
mantenere