حلقه
licenseمعنی کلمه حلقه
معنی واژه حلقه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انجمن، جرگه، سلسله، سلك، گروه، مجمع، محفل، مدار، معشر 2- چنبر، چنبره، دايره، دور، گرد، مدور 3- انگشتري 4- ربقه 5- چين و شكن، پيچ وتاب 6- گوشواره 7- زنجير | ||
انگلیسی | loop, ring, reel, chain, hoop, curl, annulus, wicket, segment, whorl, vortex, wisp, eyelet, earring, convolution, fascia, ferrule, gird, volute, facia, cincture, girdle, grummet, gyre, handfast, hank | ||
عربی | أنشوطة، عقدة، رباط ستارة، التحلق، دائرة كهربائية، الإ نقلاب ضرب من الطيور، عقد أنشوطة، حلقة | ||
ترکی | yüzük | ||
فرانسوی | anneau | ||
آلمانی | ring | ||
اسپانیایی | anillo | ||
ایتالیایی | squillo | ||
مرتبط | گره، پیچ، حلقه زنی، حلقه طناب، طناب، انگشتر، میدان، گود، طنین، طوقه، قرقره، قرقره فیلم، حلقه فیلم، چرخک، نخ پیچیده بدور قرقره، زنجیر، رشته، ریسه، تسمه، جعد موی، فضای بین دوایر متحد المرکز، چوگان، باجه، دریچه، دروازه کوچک، در، بخش، قطعه، قسمت، بند، مقطع، گرداب، دسته، بقچه کوچک، بسته، بقچهبندی، جاروب کوچک، روزنه، چشم، سوراخ، چشم کوچک، اویز، پیچیدگی، نوار، کمربند، دایره زنگی، لایه پوششی فیبری، حلقه یا بست فلزی ته عصا، اظهار نظر شدید و تند، پیچک، طومار پیچیده، گچبری سر ستون، هزاره برجسته، احاطه، کمر، کرست، شاگرد خانه، گردش دایره، پیمان عروسی، کلافه، کلاف، قلاب، ماسوره | ||
واژه | حلقه | ||
معادل ابجد | 143 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | halqe | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: حلقَة] | ||
مختصات | (حَ قِ) [ ع . حلقة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | halqe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حلقه | ||
پخش صوت |
هر چيز مدور بشکل دايره
1- انجمن، جرگه، سلسله، سلك، گروه، مجمع، محفل، مدار، معشر
2- چنبر، چنبره، دايره، دور، گرد، مدور
3- انگشتري
4- ربقه
5- چين و شكن، پيچ وتاب
6- گوشواره
7- زنجير
loop, ring, reel, chain, hoop, curl, annulus, wicket, segment, whorl, vortex, wisp, eyelet, earring, convolution, fascia, ferrule, gird, volute, facia, cincture, girdle, grummet, gyre, handfast, hank
أنشوطة، عقدة، رباط ستارة، التحلق، دائرة كهربائية، الإ نقلاب ضرب من الطيور، عقد أنشوطة، حلقة
yüzük
anneau
ring
anillo
squillo
گره، پیچ، حلقه زنی، حلقه طناب، طناب، انگشتر، میدان، گود، طنین، طوقه، قرقره، قرقره فیلم، حلقه فیلم، چرخک، نخ پیچیده بدور قرقره، زنجیر، رشته، ریسه، تسمه، جعد موی، فضای بین دوایر متحد المرکز، چوگان، باجه، دریچه، دروازه کوچک، در، بخش، قطعه، قسمت، بند، مقطع، گرداب، دسته، بقچه کوچک، بسته، بقچهبندی، جاروب کوچک، روزنه، چشم، سوراخ، چشم کوچک، اویز، پیچیدگی، نوار، کمربند، دایره زنگی، لایه پوششی فیبری، حلقه یا بست فلزی ته عصا، اظهار نظر شدید و تند، پیچک، طومار پیچیده، گچبری سر ستون، هزاره برجسته، احاطه، کمر، کرست، شاگرد خانه، گردش دایره، پیمان عروسی، کلافه، کلاف، قلاب، ماسوره