حمله
licenseمعنی کلمه حمله
معنی واژه حمله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تاخت، تعرض، تك، تهاجم، شبيخون، نهب، هجوم، يورش 2- صرع، غش 3- صولت 4- اعتراض، انتقاد (شديد) 5- حالت بحران، اختلال ناگهاني، 6- ايست، سنكوب | ||
انگلیسی | attack, assault, offensive, offense, onslaught, rush, onset, charge, foray, fit, spell, sally, hysteria, epilepsy, inroad, onrush, access, offence | ||
عربی | هجوم، مهاجمة، حملة، مداهمة، إكراه هجومي، نوبة قلب، هاجم، شن هجوما، أغار، حمل على | ||
ترکی | saldırı | ||
فرانسوی | attaque | ||
آلمانی | attacke | ||
اسپانیایی | ataque | ||
ایتالیایی | attacco | ||
مرتبط | یورش، تجاوز، تاخت و تاز، حمله به مقدسات، اظهار عشق، توهین، گناه، اهانت، قانون شکنی، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، شروع، وهله، اصابت، اتهام، بار، هزینه، عهده، خرج، چپاول، تاراج، هیجان، تشنج، بیهوشی، بند، طلسم، افسون، دوره، جادو، جذابیت، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه، هیستری، هیجان زیاد، حمله عصبی، بیماری صرع، تعدی، تکش، پیش روی، دسترسی، دسترس، دست یابی، راه، راه دسترس | ||
واژه | حمله | ||
معادل ابجد | 83 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | hamale | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: حملَة، جمعِ حامل] [قدیمی] | ||
مختصات | (حَ مَ لَ) [ ع . حملة ] (ص . اِ.) | ||
آواشناسی | hamle | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حمله | ||
پخش صوت |
آهنگ بر دشمن در جنگ
1- تاخت، تعرض، تك، تهاجم، شبيخون، نهب، هجوم، يورش
2- صرع، غش
3- صولت
4- اعتراض، انتقاد (شديد)
5- حالت بحران، اختلال ناگهاني،
6- ايست، سنكوب
attack, assault, offensive, offense, onslaught, rush, onset, charge, foray, fit, spell, sally, hysteria, epilepsy, inroad, onrush, access, offence
هجوم، مهاجمة، حملة، مداهمة، إكراه هجومي، نوبة قلب، هاجم، شن هجوما، أغار، حمل على
saldırı
attaque
attacke
ataque
attacco
یورش، تجاوز، تاخت و تاز، حمله به مقدسات، اظهار عشق، توهین، گناه، اهانت، قانون شکنی، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، شروع، وهله، اصابت، اتهام، بار، هزینه، عهده، خرج، چپاول، تاراج، هیجان، تشنج، بیهوشی، بند، طلسم، افسون، دوره، جادو، جذابیت، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه، هیستری، هیجان زیاد، حمله عصبی، بیماری صرع، تعدی، تکش، پیش روی، دسترسی، دسترس، دست یابی، راه، راه دسترس