حیوانی
licenseمعنی کلمه حیوانی
معنی واژه حیوانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | جانوري، بهيمي، شهواني، نفساني ، وحشيگري ، غريزي | ||
متضاد | انساني روحاني تمدن، فرهيختگي 1- غريزي | ||
انگلیسی | animal, bestial, organic, brutish, zoological | ||
عربی | حيوان، بهيمة، عجماء، جسد شهواني، حيواني، بهيمي | ||
ترکی | bir hayvan | ||
فرانسوی | un animal | ||
آلمانی | ein tier | ||
اسپانیایی | un animal | ||
ایتالیایی | un animale | ||
مرتبط | دامی، شبیه حیوان، جانور خوی، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، بنیانی، بی شعور، خشن، ددمنش، پست، درشت، وابسته به جانورشناسی، حیوان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «حیوان» در زبان فارسی به معنای موجودات زندهای است که به طور عمومی شامل جانوران، پرندگان، و حشرات میشود. در نوشتار و استفاده از این کلمه، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد که میتواند مفید باشد:
با رعایت این نکات، میتوان کلمه «حیوان» و موارد مربوط به آن را به درستی در نوشتهها و گفتارهای فارسی به کار برد. | ||
واژه | حیوانی | ||
معادل ابجد | 85 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | heyvāni | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به حیوان) [عربی. فارسی] | ||
آواشناسی | heyvAni | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی حیوانی | ||
پخش صوت |
جانوري کلمه «حیوان» در زبان فارسی به معنای موجودات زندهای است که به طور عمومی شامل جانوران، پرندگان، و حشرات میشود. در نوشتار و استفاده از این کلمه، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد که میتواند مفید باشد: نحوه نوشتار: کلمه «حیوان» به صورت پیوسته و با حروف فارسی نوشته میشود و باید به نکات املایی توجه کرد. جمعسازی: برای جمع بستن آن میتوان از صیغههای مختلف استفاده کرد. جمع این کلمه به صورت «حیوانات» است. استفاده از صفت: میتوان برای توصیف حیوانات از صفات مختلف استفاده کرد، مانند «حیوانات اهلی»، «حیوانات وحشی» و غیره. کاربرد در جملات: این کلمه میتواند به راحتی در جملات مختلف به کار برود؛ مثلاً «حیوانات در طبیعت نقش مهمی دارند.» یا «در باغ وحش، حیوانات متنوعی وجود دارند.» نکات مربوط به تنوع موجودات: در نوشتهها، به تنوع حیوانات توجه داشته باشید و از واژههای دقیقتری مثل «پرنده»، «پستاندار»، یا «حشره» برای توصیف دقیقتر استفاده کنید. با رعایت این نکات، میتوان کلمه «حیوان» و موارد مربوط به آن را به درستی در نوشتهها و گفتارهای فارسی به کار برد.
جانوري، بهيمي، شهواني، نفساني ، وحشيگري ، غريزي
انساني روحاني تمدن، فرهيختگي
1- غريزي
animal, bestial, organic, brutish, zoological
حيوان، بهيمة، عجماء، جسد شهواني، حيواني، بهيمي
bir hayvan
un animal
ein tier
un animal
un animale
دامی، شبیه حیوان، جانور خوی، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، بنیانی، بی شعور، خشن، ددمنش، پست، درشت، وابسته به جانورشناسی، حیوان