خدا
licenseمعنی کلمه خدا
معنی واژه خدا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آفريدگار، االله، اهورامزدا، ايزد، پروردگار، خالق، خداوند، دادار، رب، كردگار، يزدان | ||
متضاد | بنده، عبد، مخلوق 1- سلطان، پادشاه، امير، خديو 2- مالك، صاحب 3- استاد | ||
انگلیسی | god, heaven, Almighty God, deity, holy, divinity, godhead, numen | ||
عربی | إله، الإله، رب، معبود، حاكم قوي، خالق | ||
ترکی | tanrı | ||
فرانسوی | dieu | ||
آلمانی | gott | ||
اسپانیایی | dios | ||
ایتالیایی | dio | ||
مرتبط | ایزد، الله، یزدان، تعالی، آسمان، بهشت، عرش، فلک، خدایی، الوهیت، الهیات، لا هوت، ربالنوع، جوهر الوهیت، روح، وجود الهی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خدا" در زبان فارسی دارای قواعد خاصی از نظر نگارشی و دستوری است. در زیر به برخی از این قواعد اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوان در نوشتار فارسی از کلمه "خدا" به درستی استفاده کرد. | ||
واژه | خدا | ||
معادل ابجد | 605 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | xodā | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: xvatāy] ‹خدای› | ||
مختصات | (خُ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | xodA | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خدا | ||
پخش صوت |
نام ذات باريتعالي کلمه "خدا" در زبان فارسی دارای قواعد خاصی از نظر نگارشی و دستوری است. در زیر به برخی از این قواعد اشاره میکنم: نویسهنگاری: کلمه "خدا" همیشه با حرف کوچک نوشته میشود، مگر اینکه در ابتدای جمله قرار گیرد یا در عنوانی خاص استفاده شود. فعلها و صفتها: "خدا" معمولاً به عنوان فاعل در جملات به کار میرود و با صفتها و فعلها ترکیب میشود. مثلاً: استفاده از صفات: در توصیف خدا، معمولاً از صفات مثبت و ستودنی استفاده میشود. مانند: استفاده در ترکیبها: "خدا" میتواند در ترکیبهای مختلفی مانند "خداوند" یا "خداشناسی" به کار رود. نقش در جملات: کلمه "خدا" میتواند به عنوان اسم خاص در جملات به کار رود و معمولاً نیاز به تعیین دارنده ندارد. شهادت به وحدانیت: در متون دینی فارسی، معمولاً از "خدا" به عنوان نماد یگانگی و وحدانیت استفاده میشود. با رعایت این نکات میتوان در نوشتار فارسی از کلمه "خدا" به درستی استفاده کرد.
1- آفريدگار، االله، اهورامزدا، ايزد، پروردگار، خالق، خداوند، دادار، رب، كردگار، يزدان
بنده، عبد، مخلوق
1- سلطان، پادشاه، امير، خديو
2- مالك، صاحب
3- استاد
god, heaven, Almighty God, deity, holy, divinity, godhead, numen
إله، الإله، رب، معبود، حاكم قوي، خالق
tanrı
dieu
gott
dios
dio
ایزد، الله، یزدان، تعالی، آسمان، بهشت، عرش، فلک، خدایی، الوهیت، الهیات، لا هوت، ربالنوع، جوهر الوهیت، روح، وجود الهی