احشا
licenseمعنی کلمه احشا
معنی واژه احشا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | viscera, answer | ||
عربی | أحشاء | ||
ترکی | iç organlar | ||
فرانسوی | viscères | ||
آلمانی | eingeweide | ||
اسپانیایی | vísceras | ||
ایتالیایی | visceri | ||
مرتبط | اندرونه، دل وروده و جگر و امثال ان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "احشا" در زبان فارسی به معنای اعضای داخلی بدن انسان یا حیوانات به کار میرود. در نوشتار و نگارش فارسی، رعایت چند نکته مرتبط با این کلمه و ویژگیهای آن اهمیت دارد:
با توجه به این نکات، میتوان از این کلمه به درستی و با رعایت قواعد زبان فارسی و نگارش استفاده کرد. | ||
واژه | احشا | ||
معادل ابجد | 310 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'ahšā | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: احشاء، جمعِ حَشا] (زیستشناسی) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی احشا | ||
پخش صوت |
آنچه در سينه وشکم باشد مانند دل،جگر،معده وروده وغيره کلمه "احشا" در زبان فارسی به معنای اعضای داخلی بدن انسان یا حیوانات به کار میرود. در نوشتار و نگارش فارسی، رعایت چند نکته مرتبط با این کلمه و ویژگیهای آن اهمیت دارد: نحوه نوشتار: "احشا" بدون هیچگونه تغییر و با حروف مشخص نوشته میشود. این کلمه به صورت مفرد و جمع، تنها در حالت جمع به کار میرود. نوع کلمه: "احشا" جمع "حشو" یا "احشاء" است و به معنای اعضای داخلی بدن از قبیل رودهها، کبد، معده و غیره به کار میرود. قید و فصاحت: در هنگام نوشتن متون علمی یا ادبی، استفاده از "احشا" باید با دقت و بهدرستی صورت گیرد. به عنوان مثال، میتوان نوشت: "در بررسیهای پزشکی، احشا نقش مهمی در عملکرد صحیح بدن دارند." نکات نگارشی: اگر کلمه "احشا" در جملهای قرار گیرد، باید به هماهنگی آن با دیگر اجزای جمله توجه شود. بهعنوان مثال: "تحلیل احشا نشاندهندهی سلامت عمومی فرد است." با توجه به این نکات، میتوان از این کلمه به درستی و با رعایت قواعد زبان فارسی و نگارش استفاده کرد.
viscera, answer
أحشاء
iç organlar
viscères
eingeweide
vísceras
visceri
اندرونه، دل وروده و جگر و امثال ان