خرو
license
98
1667
100
معنی کلمه خرو
معنی واژه خرو
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | ديك، شخص مغرور، شخص متعجرف، الديك | ||
واژه | خرو | ||
معادل ابجد | 806 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
مختصات | (خُ) (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خرو | ||
پخش صوت |
سرگين
(اسم) - 1 مرغ نر خانگي از راسته ء
ماکيان که داراي نژاد هاي مختلف است .
يا خروس بي محل (بي هنگام) کسي که کارها
را بيموقع و بيجا انجام دهد .
ديك، شخص مغرور، شخص متعجرف، الديك