خسیس
licenseمعنی کلمه خسیس
معنی واژه خسیس
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بخيل، تنگنظر، كنس، لئيم، ممسك 2- پستفطرت، دون، رذل، فرومايه | ||
متضاد | خراج، بذال 1- پست، بيارزش | ||
انگلیسی | stingy, miserly, abject, mean, parsimonious, avaricious, ignoble, niggardly, base, costive, dastard, hard, penurious, skimpy, sordid, tight, ungenerous, vile, base-minded, base-spirited, close-fisted, tight-fisted, miser, moneybags, skinflint, tightwad, clam, curmudgeon, husband | ||
عربی | بخيل، شحيح، هزيل، ضئيل | ||
ترکی | pinti | ||
فرانسوی | avare | ||
آلمانی | geizig | ||
اسپانیایی | tacaño | ||
ایتالیایی | avaro | ||
مرتبط | ناشی از خست، لئیم، ضیق، تنک چشم، خشک دست، چشم تنگ، فرومایه، سرافکنده، خوار، پست، خفیف، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، صرفه جو، ممسک، ازمند، حریص، طماع، زیادهجو، بد گوهر، ناکس، نا اصل، یبوست اور، سرد و بی محبت، یبس، سخت، دشوار، مشکل، سفت، شدید، فقیر، تنگ چشم، بی قوت، نحیف، ناقص، قلیل، اندک، کثیف، چرک، هرزه، تنگ، محکم، کیپ، لول، بی سخاوت، بی گذشت، بد اخلاق، زننده، فاسد، نامرد، خردل، ضعیف النفس، ادم خسیس، کیف پول، جوکی، ادم دندان گرد، ادم ممسک، شخص خسیس، گوشت صدف، حلزون دو اي كپه یا صدف خوراکی، بخیل، ادم جوکی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خسیس" به معنی بخل ورزیدن و یا از خود گذشتگی نکردن در مصرف مال و ثروت است. در زبان فارسی، برای استفاده صحیح و نگارشی این کلمه نکات زیر را در نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "خسیس" به درستی و با دقت در نوشتار استفاده کرد. | ||
واژه | خسیس | ||
معادل ابجد | 730 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | xasis | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (خَ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | xasis | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خسیس | ||
پخش صوت |
ناکس، فرومايه ، دون، پست، حقير، رذل، سبکمايه کلمه "خسیس" به معنی بخل ورزیدن و یا از خود گذشتگی نکردن در مصرف مال و ثروت است. در زبان فارسی، برای استفاده صحیح و نگارشی این کلمه نکات زیر را در نظر داشته باشید: نقش کلمه: "خسیس" یک صفت است و معمولاً به اشخاص یا ویژگیهای آنها اطلاق میشود. مثلاً: "او انسان خسیسی است." نحوه صرف: این کلمه به صورت صفت در جملات مختلف استفاده میشود و معمولاً با اسم های جمع و مفرد به صورت زیر به کار میرود: استفادهها در جملات: نقاط قوت و ضعف در استفاده: با رعایت این نکات میتوان از کلمه "خسیس" به درستی و با دقت در نوشتار استفاده کرد.
1- بخيل، تنگنظر، كنس، لئيم، ممسك
2- پستفطرت، دون، رذل، فرومايه
خراج، بذال
1- پست، بيارزش
stingy, miserly, abject, mean, parsimonious, avaricious, ignoble, niggardly, base, costive, dastard, hard, penurious, skimpy, sordid, tight, ungenerous, vile, base-minded, base-spirited, close-fisted, tight-fisted, miser, moneybags, skinflint, tightwad, clam, curmudgeon, husband
بخيل، شحيح، هزيل، ضئيل
pinti
avare
geizig
tacaño
avaro
ناشی از خست، لئیم، ضیق، تنک چشم، خشک دست، چشم تنگ، فرومایه، سرافکنده، خوار، پست، خفیف، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، صرفه جو، ممسک، ازمند، حریص، طماع، زیادهجو، بد گوهر، ناکس، نا اصل، یبوست اور، سرد و بی محبت، یبس، سخت، دشوار، مشکل، سفت، شدید، فقیر، تنگ چشم، بی قوت، نحیف، ناقص، قلیل، اندک، کثیف، چرک، هرزه، تنگ، محکم، کیپ، لول، بی سخاوت، بی گذشت، بد اخلاق، زننده، فاسد، نامرد، خردل، ضعیف النفس، ادم خسیس، کیف پول، جوکی، ادم دندان گرد، ادم ممسک، شخص خسیس، گوشت صدف، حلزون دو اي كپه یا صدف خوراکی، بخیل، ادم جوکی