خصم
licenseمعنی کلمه خصم
معنی واژه خصم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | صفت پيكارجو، خصوم، منازع، دشمن، عدو، مخاصم، معاند | ||
متضاد | دوست | ||
انگلیسی | enemy, adversary, antagonist, foe, opponent, foeman, honor | ||
عربی | العدو، عدو، خصم | ||
ترکی | düşman | ||
فرانسوی | ennemi | ||
آلمانی | feind | ||
اسپانیایی | enemigo | ||
ایتالیایی | nemico | ||
مرتبط | مخالف، رقیب، حریف، مدعی، ضد، هم اورد، طرف مقابل، طرف، معارض | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خصم" در زبان فارسی به معنای دشمن، حریف، یا رقیب به کار میرود. در ادامه به برخی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "خصم" به درستی در نوشتارهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | خصم | ||
معادل ابجد | 730 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | xasm | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: خِصام و خُصُوم] | ||
مختصات | (خَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | xasm | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خصم | ||
پخش صوت |
غلبه کردن در خصومت کلمه "خصم" در زبان فارسی به معنای دشمن، حریف، یا رقیب به کار میرود. در ادامه به برخی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود: هجی و نوشتار: کلمه "خصم" به صورت "خ" با نقطه، "ص" و "م" نوشته میشود و در ترکیبهای فارسی میتوان آن را در جملات به کار برد. کاربرد: این کلمه معمولاً در متنهای ادبی، اشعار و نیز در متون حقوقی و سیاسی به کار میرود. مثلاً در اشعار حافظ یا سعدی ممکن است بهعنوان توصیف رقیب یا حریف ذکر شود. قواعد صرف و نحوی: "خصم" میتواند به عنوان اسم مفرد به کار برود و به اشکال مختلفی در جملات مورد استفاده قرار گیرد. همچنین میتوان آن را در جمع به "خصمان" تغییر داد. نکات معنایی: این کلمه معمولاً بار منفی دارد و برای توصیف دشمنان یا رقبایی که در مقابل فرد یا گروهی قرار دارند، استفاده میشود. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "خصم" به درستی در نوشتارهای خود استفاده کنید.
مالک، صاحب
جانب، ناحيه
صفت پيكارجو، خصوم، منازع، دشمن، عدو، مخاصم، معاند
دوست
enemy, adversary, antagonist, foe, opponent, foeman, honor
العدو، عدو، خصم
düşman
ennemi
feind
enemigo
nemico
مخالف، رقیب، حریف، مدعی، ضد، هم اورد، طرف مقابل، طرف، معارض