خطمی
licenseمعنی کلمه خطمی
معنی واژه خطمی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | line | ||
عربی | خط، سطر، صف، طابور، خيط، سلالة، طريق، حد فاصل، خط بحري، ميدان، مبطن، سلسلة متصلة، صف من الجنود، القوات المتقاتلة، خط جوي، رسم، خطط، حدد، بطن، رتب، نجد، إصطاد بالصنارة، نظم، شكل صفا، غطى | ||
ترکی | hatmi | ||
فرانسوی | guimauve | ||
آلمانی | mäusespeck | ||
اسپانیایی | malvavisco | ||
ایتالیایی | marshmallow | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خطمی" در زبان فارسی به معنای "بند" یا "خط" (در معنی ذکر شده) است. در اینجا چند نکته دربارهی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است:
در نهایت، برای استفاده صحیح از کلمه "خطمی"، بهتر است با توجه به زمینه و معنای مورد نظر، از آن استفاده کنید. | ||
واژه | خطمی | ||
معادل ابجد | 659 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | xatmi | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: خَطمیّ و خِطمیّ] ‹ختمی› (زیستشناسی) | ||
مختصات | (خَ یا خِ یّ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | xatmi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خطمی | ||
پخش صوت |
- 1 انجل غسل هم آواي زرد کلمه "خطمی" در زبان فارسی به معنای "بند" یا "خط" (در معنی ذکر شده) است. در اینجا چند نکته دربارهی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است: نحو و کاربرد: "خطمی" به عنوان یک کلمه ممکن است در جملات مختلف به کار رود و به نوعی ذکر یا موضوع خاصی اشاره داشته باشد. بنابراین در جملهها باید دقت شود که از نظر معنایی با سایر کلمات همخوانی داشته باشد. نقطهگذاری: در نگارش، اگر "خطمی" در انتهای جمله باشد، باید نقطه (.) گذاشته شود. اگر این کلمه در وسط جمله است، نیازی به نقطه نیست. همنوایی با سایر واژهها: در صورتی که "خطمی" در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود، باید به قاعدههای جمع و مفرد و همچنین اعرابگذاری آن دقت شود. تایپ و نگارش: هنگام تایپ، به حروفچینی صحیح توجه شود تا از اشتباهات احتمالی مانند جایگذاری نادرست حروف جلوگیری شود. در نهایت، برای استفاده صحیح از کلمه "خطمی"، بهتر است با توجه به زمینه و معنای مورد نظر، از آن استفاده کنید.
از گياهان فارسي گويان خطمي خوانند
(اسم) گياهي است ازتيره ء پنيرکيان
که داراي گونه هاي دايمي و نيز يکساله است
و بحد وفور در ايران روييده و کشت ميشود .
ساقه اش ضخيم و بلند برگهايش پهن و ستبر
و ريشه اي دراز و دوکي شکل و آبدار است .
ريشه ء آن در پزشکي مستعمل است .
line
خط، سطر، صف، طابور، خيط، سلالة، طريق، حد فاصل، خط بحري، ميدان، مبطن، سلسلة متصلة، صف من الجنود، القوات المتقاتلة، خط جوي، رسم، خطط، حدد، بطن، رتب، نجد، إصطاد بالصنارة، نظم، شكل صفا، غطى
hatmi
guimauve
mäusespeck
malvavisco
marshmallow