خلع
licenseمعنی کلمه خلع
معنی واژه خلع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اخراج، انفصال، بركناري، عزل، معزول، بركنار، مخلوع ، در آوردن، ريشه كن كردن، كندن | ||
متضاد | نصب منصوب، برگماري 1- در آوردن، ريشه كن كردن، كندن | ||
انگلیسی | dethronement, discharge, deposal, disabled | ||
عربی | خلع من منصب، خلع من العرش، التخلص من | ||
ترکی | yerinden çıkarmak | ||
فرانسوی | déloger | ||
آلمانی | entfernen | ||
اسپانیایی | desalojar | ||
ایتالیایی | sloggiare | ||
مرتبط | عزل از پادشاهی، تخلیه، ترشح، بده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خلع" در زبان فارسی به معنای جدا کردن یا خارج کردن چیزی از جای خود است و در زمینههای مختلفی مانند حقوقی، سیاسی و اجتماعی به کار میرود. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، چند نکته وجود دارد که رعایت آنها میتواند به وضوح و دقت بیشتر متن کمک کند:
با رعایت این موارد، میتوانید کلمه "خلع" را به درستی و بهطور مؤثر در نوشتار و گفتار خود به کار ببرید. | ||
واژه | خلع | ||
معادل ابجد | 700 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | xela' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ خِلعَة] [قدیمی] | ||
مختصات | (خَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | xal' | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خلع | ||
پخش صوت |
طلاق دادن از طرف زن و بخشيدن کابين خود کلمه "خلع" در زبان فارسی به معنای جدا کردن یا خارج کردن چیزی از جای خود است و در زمینههای مختلفی مانند حقوقی، سیاسی و اجتماعی به کار میرود. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، چند نکته وجود دارد که رعایت آنها میتواند به وضوح و دقت بیشتر متن کمک کند: نقطهگذاری: کلمه "خلع" باید به صورت صحیح و بدون استفاده از نقطهگذاری نامناسب نوشته شود. به عنوان مثال: "خلع" و نه "خلع." استفاده در جملات: هنگام استفاده از کلمه "خلع" در جملات، توجه داشته باشید که فعل و اسم مرتبط با آن به درستی انتخاب شوند. به عنوان مثال: ترکیبها: این کلمه ممکن است با دیگر واژهها ترکیب شود، مانند "خلع ید"، "خلع سلاح" و... که هر یک معنای خاص خود را دارند. هنگام استفاده از ترکیبها، باید مفهوم آنها را بهدرستی درک کرد. توجه به معنای خاص: در زمینههای حقوقی، "خلع" به معنای سلب مالکیت یا حقوق است؛ بنابراین باید در متنهایی که به موضوعات حقوقی مربوط میشوند، به دقت به معنا و مفهوم آن توجه کرد. با رعایت این موارد، میتوانید کلمه "خلع" را به درستی و بهطور مؤثر در نوشتار و گفتار خود به کار ببرید.
برگ آوردن، عزل کردن
اخراج، انفصال، بركناري، عزل، معزول، بركنار، مخلوع ، در آوردن، ريشه كن كردن، كندن
نصب منصوب، برگماري
1- در آوردن، ريشه كن كردن، كندن
dethronement, discharge, deposal, disabled
خلع من منصب، خلع من العرش، التخلص من
yerinden çıkarmak
déloger
entfernen
desalojar
sloggiare
عزل از پادشاهی، تخلیه، ترشح، بده