جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
328
اطلاعات بیشتر واژه
واژه احمق
معادل ابجد 149
تعداد حروف 4
تلفظ 'ahmaq
نقش دستوری صفت
ترکیب (صفت) [عربی]
مختصات (اَ مَ) [ ع . ]
آواشناسی 'ahmaq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
نمایش تصویر احمق
پخش صوت

نادان،بي عقل،نابخرد
ابله، الاغ، بيشعور، بيهوش، خر، دنگل، ديوانهوش، رعنا، زودباور، سادهلوح، كمخرد، كمعقل، كمعقل، كندفهم، كودن، گاوريش، گول، گول، نادان، نادان، ناقصعقل، نفهم،
دانا
fool, goosey, sucker, hick, gosling, simpleton, sot, natural, nincompoop, ninny, luny, booby, bug, dolt, goosy, loggerhead, loony, mooncalf, noodle, sawney, schnook, tomfool, stupid, foolish, silly, frivolous, dopey, daffy, batty, daft, dull, gawky, cockeyed, cockscomb, dense, dotty, fatuous, inane, senseless, spooney, spoony, thickheaded, unmeaning, fat-headed, feeble-minded
مغفل، مجنون، مخبول، أبله، خدع، خادع، هرج، مزح، بدد، أحمق
aptal
idiot
narr
tonto
scemo
دلقک، خرفت، ترسو، طفل شیرخوار، الت مکنده، اب نبات مکیدنی، حیوان یا عضو یا الت مکنده، دهاتی جاهل، جوجه غاز، شخص نا بالغ و خام، ساده لوح، ساده دل، معتاد به مشروبات، مشروب خوارافراطی، کودن، ادم کودن و احمق، نوعی قاز دریای شمالی، اشکال، حشره، ساس، گیر، جوجو، کله خر، خرشو، لاک پشت دریایی، نوعی اردک دریایی، انواع مرغان مگسخوار، نوعی افت پنبه، گیاهان جنس قنطوریون، خل مادرزاد، رشته فرنگی، ماکارونی، ادم نادان، بلید، لوده، گیج، مزخرف، سفیه، خنگ، کند ذهن، ابلهانه، جاهل، نابخرد، احمقانه، بی مخ، بیهوده و بیمعنی، سبک، پوچ، سبکسر، سبک رفتار، گیج شده، چوگان مانند، دیوانه، ارام، کند، راکد، گرفته، مات و سربهوا، چشم چپ، ناجور، انبوه، متراکم، چگال، غلیظ، محکم، نقطه نقطه، خل، خال خال، بی شعور، بی مغز، چرند، تهی، بی معنی، بی حس، عاری از احساسات، کم هوش، خرف، بی هوش، نامفهوم، دارای فکر ضعیف، کم عقل

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "احمق" در زبان فارسی به معنای نادان، بی‌خود و کم‌هوش است. در نگارش و استفاده از این کلمه، می‌توان به چند نکته توجه کرد:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "احمق" به همین شکل نوشته می‌شود و در هیچ شرایطی نباید به شکل دیگری نگارش شود.

  2. استفاده در جملات: می‌توان این کلمه را در جملات به کار برد، اما باید به لحن و کاربرد آن توجه کرد. استفاده از این کلمه ممکن است توهین‌آمیز تلقی شود، بنابراین در مکالمات غیررسمی یا زمانی که قصد عدم ادب یا احترام را نداریم، باید احتیاط کرد.

    • مثال: "او در این مسئله بسیار احمقانه عمل کرد."
  3. توجه به بافت جملات: در هر بافتی زبانی خاصی حاکم است. بسته به موقعیت و مخاطب، ممکن است بهتر باشد از واژه‌های دیگر استفاده کنید که کمتر توهین‌آمیز باشند.

    • مثال: به جای "احمق"، می‌توان گفت "نادان" یا "غلط عمل کرد".
  4. قواعد گرامری: "احمق" یک اسم است و می‌تواند به صفت یا قید تبدیل شود، مانند "احمقانه". زمانی که به عنوان صفت به کار می‌رود، باید با هزاران دیگر هماهنگ شود.

    • مثال: "این رفتار احمقانه است."
  5. تفاوت با دیگر واژه‌ها: باید توجه داشت که کلمات مشابه ممکن است بار معنایی متفاوتی داشته باشند. انتخاب واژه مناسب بسته به هدف نهایی شما اهمیت دارد.

در نهایت، استفاده از واژه "احمق" باید با احتیاط و در موقعیت‌های مناسب صورت گیرد تا از توهین یا سوءتفاهم جلوگیری شود.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی