اخباری
licenseمعنی کلمه اخباری
معنی واژه اخباری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | declarative,indicative | ||
عربی | تصريحي، إعلاني، بياني | ||
ترکی | haberler | ||
فرانسوی | nouvelles | ||
آلمانی | nachricht | ||
اسپانیایی | noticias | ||
ایتالیایی | notizia | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اخباری" در زبان فارسی به عنوان صفت یا اسم به کار میرود و به معانی مرتبط با خبر و اطلاعات اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و گرامری مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان استفادهی مؤثری از کلمه "اخباری" در نوشتارهای مختلف داشت. | ||
واژه | اخباری | ||
معادل ابجد | 814 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'axbāri | ||
نوع | صفت | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به اَخبار) [عربی. فارسی] (فقه) | ||
مختصات | ( اَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) | ||
آواشناسی | 'axbAri | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اخباری | ||
پخش صوت |
- 1 منسوب به اخبار کسي که کلمه "اخباری" در زبان فارسی به عنوان صفت یا اسم به کار میرود و به معانی مرتبط با خبر و اطلاعات اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و گرامری مربوط به این کلمه اشاره میکنم: مفرد و جمع: نقش گرامری: چند شکل مختلف: ایجاد جملات صحیح: با رعایت این نکات، میتوان استفادهی مؤثری از کلمه "اخباری" در نوشتارهای مختلف داشت.
حکايت ها و قصه ها و داستانها را روايت
کند محدث اثري مقابل اصولي .
- 2 در اصطح فقيهان شيعه کسي را گويند که
فقط بظاهر حديث ها تمسک کند و بدليل هاي
عقلي روي نياورد . - 3 در اصطح
ابن النديم (صاحب الفهرست) و زمان او
تاريخ نويس عالم به تاريخ و
ترجمه ء احوال . - 4 منسوب به فرقه ء
اخباريان .
(صفت) منسوب به اخبار يا مضارع
اخباري . فعل مضارعي که وجه صرفي آن
دلت کند بر حدوث کار بطريق خبر و قطع
و يقين : (ميشوم ميخواهم ميروم ...)
يا وجه اخباري . يکي از وجه هاي شش گانه
در صرف فعلها و آن اين است که کار را
بطور قطع و يقين بيان نمايد :
(ميروم رفتم خواهم رفت .)
declarative,indicative
تصريحي، إعلاني، بياني
haberler
nouvelles
nachricht
noticias
notizia