دامن
licenseمعنی کلمه دامن
معنی واژه دامن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پاچين، شليطه 2- حاشيه، دامنه، دامان، ذيل، زير، طرف، كناره | ||
انگلیسی | skirt, lappet | ||
عربی | تنورة، ضواحي المدينة، حافة المكبس، ذيل السترة، الجزء السفلي المتدلي من الثوب، لباس نسائس، تجنب موضوعا، طاف حول، زوق، جيبة | ||
ترکی | etek | ||
فرانسوی | jupe | ||
آلمانی | rock | ||
اسپانیایی | falda | ||
ایتالیایی | gonna | ||
مرتبط | دامن لباس، حوالی، پیرامون، دامنه کوه، نرمه گوش، اویز، گوشت اویخته، لبه اویخته کلاه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دامن" در زبان فارسی به معنای بخش پایینی لباس زنانه است و قواعد و نکات نگارشی خاصی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنم: 1. ضربالمثلها و اصطلاحات:
2. نگارش:
3. نوعنما:
4. تلفظ:
5. جمع:
6. نقش در جمله:
7. ترکیبات:
توجه به این نکات به شما کمک خواهد کرد تا در نوشتن و استفاده از کلمه "دامن" دقت و هماهنگی بیشتری داشته باشید. | ||
واژه | دامن | ||
معادل ابجد | 95 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | dāman | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹دامان، دمن› | ||
مختصات | (مَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | dAman | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دامن | ||
پخش صوت |
دامان، از کمر بپائين هر جامه ، کلمه "دامن" در زبان فارسی به معنای بخش پایینی لباس زنانه است و قواعد و نکات نگارشی خاصی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنم: توجه به این نکات به شما کمک خواهد کرد تا در نوشتن و استفاده از کلمه "دامن" دقت و هماهنگی بیشتری داشته باشید.
قسمت پائين قبا و غيره
1- پاچين، شليطه
2- حاشيه، دامنه، دامان، ذيل، زير، طرف، كناره
skirt, lappet
تنورة، ضواحي المدينة، حافة المكبس، ذيل السترة، الجزء السفلي المتدلي من الثوب، لباس نسائس، تجنب موضوعا، طاف حول، زوق، جيبة
etek
jupe
rock
falda
gonna
دامن لباس، حوالی، پیرامون، دامنه کوه، نرمه گوش، اویز، گوشت اویخته، لبه اویخته کلاه1. ضربالمثلها و اصطلاحات:
2. نگارش:
3. نوعنما:
4. تلفظ:
5. جمع:
6. نقش در جمله:
7. ترکیبات: